❤لیدی باگ و کت نوار❤۳۲❤

سلام برو بعدی

لیدی باگ کف برج ایفل افتاد و گریه کرد😭😭😭 (خب کُ.خ داری میزنیش بعد گریه میکنی؟😐) (نکته: حالا بریم ببینیم داستان از چه قراره کت بعد از کتک خوردن از لیدی باگ میره پیش فی (همون دختره تو میراکلس شانگهای) و بعد ارباب مارسل (لایلا) فهمید که کت کتک خورده به مارسل گفت که یه سنتی مانستر از کت نوار درست کنه تو پاریس تا لیدی باگ رو به پاریس بِکِشونه و ازش انتقام تو قطار رو بگیره. پس کسی که به لیدی باگ گفت ازت متنفرم یه سنتی مانستر بود و هیچ وقت کت نوار اصلی به لیدی باگ نمیگه ازت متنفرم بعدشم کت نوار اصلی اخبار رو دید و برگشت پاریس همینطور بقیه ابر قهرمان ها) آلیا معجزه گرای همه رو گرفت و گذاشت تو جعبه معجزه

یکی میاد و از پشت موهای لیدی رو ناز میکنه اون کت نواره لیدی باگ: اول میگی ازم متنفری😭😭دوم میای نازم میکنی؟😐 کت نوار: سلام بانوی من😍 اولاً اون من نبودم دوماً من هیچ وقت بهت نمیگم ازت متنفرم من هیچ وقت د.و.س.ت نداشتم. لیدی باگ گریه هاش بیشتر میشه و بعد کت ادامه میده: درسته من د.و.س.ت ندارم اما من ............................................

من د.و.س.ت ندارم بلکه ع.ا.ش.ق.ت.م😍 لیدی باگ: واقعاً😟 کت نوار: بله 🤗 لیدی باگ: اگه تو بهم نگفتی ازم متنفری پَ کی گفت؟ کت نوار: حتماً اون یه ... سنتی مانستر بوده لیدی باگ: آها .... منو بخاطر اتفاق تو هتل میبخشی؟🤔 کت نوار: ازت ناراحت نیستم ک بخوام ببخشمت 😊 لیدی باگ: دیشب کجا بودی؟ کت نوار: خب ..... ام ..... پیش ..... فی لیدی باگ: خوبه اوه اوه باید برم خونه مامانم نگرانم کت نوار: پیش من بمون لطفاً😢 لیدی باگ: باشه پیشی جون😘 رو برج ایفل نشستن و لیدی باگ سرشو گذاشت رو شونه کت و کت هم سرشو گذاشت رو سر لیدی باگ و این خوابالود ها خوابیدن تا سه ساعت دیگ که ساعت ۵ میشه بیدار میشن یهووووووووووو

یه صدای غار و غور اومد (صدای شکم لیدی بود) کت نوار: خب چرا از اول نگفتی گشنه ای و بعد لیدی رو ب.غ.ل کرد و بردش رستوران و غذا خوردن و رفتن خونه و بعد آلیا اومد بالا و سرش تو گوشی بود و گفت: هی دختر خوب وقتی لیدی باگ بودی حساب کت رو رسیدی ها و بعد سرش رو آورد بالا و مرینت و آدرین رو دید آلیا: سلام آدرین داشتم شوخی میکردم ک گفتم مرینت لیدی باگه اونو چ به لیدی باگ بودن😂 آدرین: سلام اولاً خودم میدونم و در ضمن (پلگ پنجه ها بیرون) آلیا:😨 ب...بب...ببخ....ببخشید آدرین کت نوار: اشکال نداره (پنجه ها داخل) آلیا: اومدم به مرینت بگم ک بیاد بریم سینما َکه حالا تو هم هستی ۴ تایی بریم سینما من - مرینت - تو - نینو

تموم شد خداحافظ