8 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡사나♡ انتشار: 4 سال پیش 872 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم پارت ۱۴ امیدوارم دوست داشته باشید🥰
انچه گذاشت......ایاتو:من نمیذارم..مر:نمیتونی جلمون رو بگیری..برید:فکر نمیکردم انقدر بی چشم و رو باشی...سوبارو یا اینور..سوبارو:نمیتونم...نمیخواممم...مر:سوبارو نههههههه...لانگ:حال روحیش خوب نیست...مر:کنگ برو کنار..کنگ:پس انتخابتو کردی...
نهار رو خوردیم و رفتیم یکم استراحت کنیم..به نانامی پیام دادم:مر:سلام خوبی؟..نانامی:سلام ممنون تو خوبی؟..مر:مرسی سوبارو خوبه؟...نانا:جسمی خوبه ولی روحی نه تا یک ساعت دیگه مرخص میشه...مر:نمیدونم چی بگم متاسفم نانامی..نانامی:نه مرینت تقصیر تو نیست لانگ داره صدام میزنه ببخشید فعلا..مر:فعلا...نانامی رفت منم یکم خوابیدم..بیدار شدم و عصرانه درست کردیم و خوردیم..مر:ادرین میای بریم بیرون..ادر:با کمال میل کجا بریم؟..مر:نمدونم بریم خرید..ادر:باشه..رفتم اماده شدم و اومدم پایین دیدم ادرینم اماده هست..مر:بریم؟..ادر:بریم..رفتیم و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت همون پاساژ..ماشین رو پارک کردیم و رفتیم مغازه همیشگی...مر:سلام لیا...لیا:اوه سلام مرینت چه خبر نانامی کجاست؟..مر:خب اون..نتونست بیاد..یهو ادرین اومد داخل..ادر:سلام..لیا:سلام خوش اومدید..ادر:ممنون..مر:خب یه لباس صورای میخوام اینبار..لیا:صورتی؟چه عجب..مر:خب یه مدت با صورتی قهر بودم اما الان دوست دارم..لیا:خیلعخب صورتی از این مدل ها داریم...مر:خب..این چطوره ادرین؟...ادر:عالیه..رفتم و پوشیدمش..ادر:عالی شدی مرینت
لباس رو بیرون اوردم..مر:اینو حساب کنید لطفا..لیا:قابلتو نداره عزیزم میشه.......مر:ادرین حساب کن دم در منتظرم..و رفتم بیرون و دویدم سمت ماشین..ادر:لااقل میموندی..مر:حالا یبار مهمونت شدم دیگه..ادر:بله بله حالا کجا بریم..مر:نمدونم وای ادرین بستنی بستنی میخواممم🥺..ادر:باشه بابا..رفتیم و بستنی گرفتیم😋...ساعت تقریبا ۹ بود..مر:خب شامم بگیر و بریم دیگه من حوصله شامو ندارم..ادر:😐💔باشه...شامم گرفتیم و رفتیم خونه و شام خوردیم بعد هم رفتیم تو اتاق و کنار هم خوابیدیم 😴
فردا صبح....بیدار شدم و صبحونه رو حاظر کردم..ادرینم اومد و صبحانه خوردیم..مر:خب حالا چی کار کنیم؟..۵ روز دیگه پروازه..ادر:نمدونم..مر:بیا فعلا این حیاطو تمیز کنیم که خیلی کثیفه..ادر:باشه بریم..رفتیم و حیات رو تمیز کردیم..تموم که شد به ادرین گفتم:بیا این کیسه اشغالا رو بزار دم در..ادر:باشه..اومد و کیسه رو گرفت و گونمو ب.و.س.ی.د و رفت😍..رفتم نهار درست کنم و ماکارونی درست کردم..(اینا هم مثلا ماکارونی دارن😂)بعد از نهار استراحت کردیم ساعت نزدیکای ۵ بود..مر:ادرین..ادر:جانم..مر:نزدیک غروب خورشیده بریم بیرون..ادر:اره😍...مر:پس من رفتم اماده شم..اماده شدم..ادرین کنار ماشین بود..مر:نه بیا پیاده بریم..ادر:باشه..دست همو گرفتیم پیاده راه افتادیم سمت همون رودخانه
(بچا استیکر خنده که اخر اسلاید قبل بود رو دستم خورد😐)رفتم سمت رود خونه وایسادیم و غروب خورشید رو نگاه کردیم😍..سرمو گذاشتم روی شونه ادرین اونم سرشو گذاشت رو سرم😍...یهو زنگ گوشی من در اومد..نانا بود..مر:سلام نانا..مر:م..مرینت🥺😭..مر:چیزی شده نانا؟..نانا:مرینت😭😭😭..مر:نانا نصف جونن کردی بگو دیگه...یهو صدوی لانگ اومد..لانگ:مرینت سوبارو نیست دوباره از خونه بیرون و گوشیشم جواب نمیده...مر:ای خدا باشه تو نانا رو اروم کن من و ادرینم میریم این دیوونه رو پیدا کنیم...قطع کردم..ادر:دوباره زده بیرون..مر:شنیدی که وای ادرین اگه دوباره بخواد🥺دوباره بخواد اونکارو کنه چی؟🥺...ادر:نگران نباش مرینت من این سمت رو میگردم تو اون سمت رو باشه؟..مر:باشه...رفتم اون سمت و گشتم همه جا روگشتم نبود..نا امید بر گشتم تا ادرین روپیداکنم..هوا نارنجی بود خورشید داشت کامل غروب میکر..چشمم به یه نفر که روی پل نشسته بود خورد..مر:س..سوباروو🥺😃..دویدم طرفش..مر:چرا با نانانی این کارومیکنی ها؟!🥺..بدون اونکه نگام کنه گفت:نگرانم شدی؟نگران نباش دیگه نمیخوام خ.و.د.ک.ش.ی کنم...با این حرفش خوشحال شدم😃..سوبارو:ادمی که مرده نیاز به کشته شدن نداره...مر:یعنی چی..وایساد و بهم نگاه کرد..معلوم بود خیلی گریه کرده بود..سوبارو:مرینت من مردم..از درون..من الان فقط جسم دارم..روحم مرده تو ک.ش.ت.ی.ش..تو..تو ق.ا.ت.ل.م.ی مرینت😏..مر:س..سوبارو..سوبارو:اوه نگاه کن عشقت اومد..فعلا خداحافظ مرینت دوپن چنگ...پشتش رو کرد بهم رفت..رومو برگردوندم ادرین داشت میومد🥺..دویدم طرفش و مریدم تو ب.غ.ل.ش و گریه کردم اونم محکم ب.غ.ل.م کرد
بعد از اینکه اروم شدم ادرین گفت:مرینت بیا بریم خونه حرف میزنیم..مر:ب..باشه...رفتیم خونه و رو مبل نشستم ادرین دوتا قهوه اورد و نشست..مر:ادرین اون..اون گفتم نمیخواد خ.و.د.ک.ش.ی کنه🥺چون مرده اونم به دست من🥺ادرین من قلبشو شکستم🥺💔من خیلی بیرحمم خیلی🥺😭 و زدم زیر گریه..اورم اومد و کنارم نشست و ب.غ.ل.م کرد..توی بهترین جای دنیا بودم🥰منم ب.غ.ل.ش کردم بعد از چند دقیقه از ب.غ.ل.ش اومدم بیرون...ادر:راستی یه فکری دارم میای فردا برین طبیعت گردی؟..مر:فکر خوبیه..ادر:پس من وسایلو جمع میکنم تو شامو اماده کن..مر:نخیرم تو شامو اماده کن من وسایلو جمع میکنم...ادر:اما من بلد نیستم که..مر:پس باید یادبگیری..ادر:هوففف باشه....از زبان ادرین:رفتم تو اینترنت تا یه چیزی پیدا کنم اما همش سخت بود..این چطوره؟..وای عالیههه...نیمرو به شکل قلب(^خسته نباشی😐..ادر:مونده نباشی😁)خلاصه غذا رو درست کردم و یه میز خوشگل چیدم😍با گلبرگ و شمع و اینچیزا هم تزیین کردم🥰
از زبان مرینت:هوف چقدر خسته کننده بود اگه شامو درست میکردم خیلی به نفعم بودا...خلاصه تموم که شد رفتم سمت اشپز خونه..مر:ادرین درست کردی؟واییییی😍چقدر قشنگ😍پریدم ب.غ.ل.ش و گفتم:ممنونننن🥰😍❤️...ادر:قابل بانوم رو نداره..مر:حالا شام چیه شاهزاده..ادر:خب..املت😅..مر:املت؟😐یعنی اگه میز رو نچینده بودی حسابت رو میرسیدم😐💔..ادر:پس فکر کردی برای چی چیدم😜..مر:ای شیطون..شام رو خوردیم ومن ظرفا رو شستم و رفتم روی مبل کنار ادرین نشستم..سرمو گذاشتم رو پاهاش و خوابیدم..
از زبان ادرین:مرینت روی پام دراز کشید و خوابش برد..دلم نیومد بیدارش کنم برای همین موهاشو ناز کردم و پیشونیش رو ب.و.س.ی.د.م..بلندش کردم و بردمش روی پتوش و کنارش خوابیدم🥰(خب خب این پارتم تموم شد😉لایک و کامنت فراموش نشود😍)
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
56 لایک
عالی بود
داستانت معرکه ست
راستی اجی میشی؟
ممنون
البته😍💜
عالی حتما پارت بعد را بزار راستی اینها چقدر خرید میکنن و ...(قلبم شکست😐😂)
در صف برسیه
به هر حال ادرین مدله😂
اجیم میشی؟
بله حتما😊
من امیرصالحم و ۱۲ سالمه
خوشبختم🙂
اگه میشه ت هم خودت رو معرفی کن
اسم مستعارم Merinet و ۱۴ سالمه🙂
ببین یکم غمگین کن
باشه
عالی بود خیلی عالی بود فقط عاشقانه کن اگر عاشقانه بشه ک بی نظیره
تمام سعیمو میکنم
عالیییییی بود ولی میشه سوبارو و ایاتو و کنگ را بکشی از دستشون راحت بشیم؟؟😂😂
داستان منو هم بخونید
راستی اگه میشه داستانو یکم منحرفیش کن😈😈😝😋مثل قسمت ۲۰داستان من
دلم نمیاد بکشمشون😂ولی باشه از داستان بیرونشون میکنم و درباره نظرتم شاید باشه.
20؟!!!من داستان هات را میخونم تا 18 بیشتر ننوشتی
راستی سعی کنید زیاد منحرفیش نکنید من بچه مثبت هستم(تقریبا😐)
بعدی بعدی بعدی عالی بود عالییییی و اینکه بریم پارت ۲۳ داستانmerinet و اینکه از شاد بودن داستانات خیلی خوشم میاد
ممنون
مثل همیشه عالی بود 😍😍😍😍
ممنونم
عالی بود راستی پارت جدید داستانم رسید بیا لذت ببر
چه خوب حتما سر میزنم