عشق جدید

(معرفی نامه) اسمتون ملیکا هست شما 16 سالتونه و خوشتیپ ترین دختره مدرسه و همه پسر های مدرسه عاشق توعه ن

داشتی میرفتی سر کلاس که به یه پسر برد خورد کردی پسره توجه ی به تو نکرد توهم این خیالت هم نبود استاد :سلام بچه ها امروز یه دانش آموز جدید داریم.... بیا تو اینم دانش آموز جدید لطفا خودتو معرفی کن پسره : سلام اسم من جونکوک هستم استاد:جونکوک میتونی پیش ملیکا بشینی. ملیکا ملیکاااااا (تو اینجا خوابت بوده) استاد اومده بالا سرت

خانممم ملیکا بلند شیننن تو:ها چی من کجام 😑 استاد :تو توی مدرسه هستی و خوابت برده دیشب تا ساعت چند بیدار بودی تو:(با حالت خوبالوییی گفتی) تا ساعت 5 استاد :چشمم روشن این جونکوک هست و قرار کنار تو بیشیه

جونکوک :سلام تو :سلام بعد از یه ساعت حرف زدن معلم استاد :بچه ها کلاس تمام شد شما باید با کنار دستتون تاگو انجام بدین (اون رقصی منظورم هست که آمریکا انجام میدن سر عرسوی 😑)

تو:استاددد (پریدی وسط حرف معلم) استاد:بله تو:میشه من برم تو کتاب خونه بخوابم استاد :اره میشه ولی یه شرط تو :چه شرطی استاد :باید به جونکوک تمام مدرسه رو نشون بدی

تو:اوففف استاددد من با یه پسر کنار نمیام جونکوک :مگه شما دخترا عاشق پسرها نیستن؟ تو‌:بقیه هستن من نیستم آه من اصلا خوشم میاد با پسر حرف بزنم پس با من حرف نزن

قیافه جونکوک 😑 یکی از دخترا برگشت به تو گفت :چرا با دانش آموز جدید اینجوری رفتار میکنی و جامدادیش به سمت تو پرتاپ کرد توهم گرفتیش تو:میبینم غیرتی شدین این جامدادی تو پرت کردی؟ دختره :اره من پرت کردم تو:بیا جامدادیت بگیر من حوصله دعوا ندارم دختره :نه بیا دعوا کنیم تو :رو مخم نرو و امروز اعصاب ندارم

جونکوک :بسهه شما دارین سر من دعوا می کنید تو:من چیکار تو دارم این دختره همش کرم مریزه دختره :چی گفتی کرم اومد بهت چک بزنه تو دستش گرفتی چر خوندی و به پشتش بردی گفتی(تو کلاس رزمی رفته بودی) تو:نبینم داری واسم قلدری میکنی دوست پسره دختر اومد که به تو بزنه تو با مشت خوابودنی تو صورتش

اگه دوست داشتن نظر بدین که ادامش رو بزارم ممنون💜💜💜

فاتینینگ 💜🤞🏻💜🤞🏻💜🤞🏻