پارت ۲
احساس کردم یکی روسرم دست میکشه..اروم چشمامو باز کردم که با صورت بابا روبه رو شدم!_سلام خوابالوی بابا!_سلام..ساعت چنده؟_۶ پاشو پاشو باید ماساژم بدیا!_ چی؟ نه جان من!(داستان دخترا و پدرا😐😂😂)_پاشو تنبل خانوم مامان ماکارون درست کرده با کیک شکلاتی پاشو بریم اعصرانه بخوریم پاشو. از جام بلند شدم بابا رفتیم تو حال.._سلام به همگیی.مارتین:سلام خانوم خوابالو!_یه روز بعد از ظهر خوابیدما.همه نشستیم جلوی تلوزیون مامان با لیوان چایی ، کیک و ماکارون اومد کمی که گذشت مارتین شروع کرد حرف زدن._خوب مامان بابا من میخوام یه پیشنهاد بدم.آملیا:چی؟_خوب به نزرم مرینت بیاد پیش من کار کنه!چایی پرید تو گلوم شروع کردم سرفه کردن.._مارتین..چی میگی؟_خواهر من تا اعبد نمیتونی الاف بمونی که میتونی؟..مامان بابا مارتین شروع کردن به بحس ولی من..یاد پیشنهاد کلویی افتادم.._میشه یه چیزی بگم؟_بگو مادر._خوب به من یه پیش نهاد دادن همین امروز...مارتین انگار زیرش یه سوزن باشه از جاش پرد.._چی جان من؟ حالا چی هست._تو بشین خوب بهم پیش نهاد دادن که ..که..دلم شور افتاد نمیدونستم بگم یانه..مارک:دخترم بگو دیگه.._خوب راستش..کلویی بهم پیشنهاد داد معمور بشم!لیوان چایی از دست مامان افتاد خورد شد.._چی واقا؟_اره مامان واقا ولی نمیدونم قبل کنم یا نه...
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
خیلییییییی خووووووبههه
چرا انفالو میکنین خدایی فازتون چیه اصن وقتی میگم بک میدم😐
عالی بعدی رو بزاررر
فردا که رم خلوته☺️
عالی بود
مسسی
سلام اجی
سلام نفصم
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مممنننوووونننن