7 اسلاید صحیح/غلط توسط: مائده انتشار: 3 سال پیش 289 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
لایک کنید و کامنت کنید و به پستای دیگر من هم یه سر بزنید 🧿
خب سلام دوستان بریم سراغ داستانمون🎈برو اسلاید بعدی 👈
سیندرلا با نامادری و ۲ تا خواهر ناطنی و همراه پدرش زندگی میکردن ، بعضی وقتا نامادری و ۲ تا خواهد های ناطنی اش اون را شکنجه میکردن و یا بعضی شب ها به او غذا نمیدادند یه روز توی این روز ها پدر سیندرلا میخواست به یه مسافرت خارج از کشور بره و از ۳ تا دختراش میپرسه هدیه واسشون چی بیاره ، اون ۲ دختر ناطنی سیندرلا میگن ما لباس و زیورالات زیبا میخواهیم ، و نوبت به سیندرلا میرسه پدرش میپرسه تو چی میخوای واست بیارم سیندرلا میگه من بذر میخوام و پدر سیندرلا میره و میاد و اون هدایارو بهشون میده
سیندرلا اون بذر ها رو پشت خونشون که مادرشو دفن کرده بودن میکاره و هر روز میاد بالا سر قبر مادرش و با اشکاش اون درخت رو ابیاری میکنه و کم کم اون درخت بزرگ میشه و وقتی بزرگ میشه پرنده های زیادی اونجا لونه میسازن و زندگی میکنن اون درخت یه درخت معمولی نبود یه درخت جادویی بود ، روز ها میگذره و پرنس میخواهد یه زن از بین این همه دختر پیدا کند او یه مهمانی ترتیب میدهد که تمام دختر ها در آن حضور دارن و این مهمانی ۳ شب است
سیندرلا از نامادری اش اجازه میگیرد تا در این مهمانی شرکت کند نامادری اش میگوید اگه این عدس ها را در ۲ ساعت جمع کنی میتوانی با ما بیایی اون عدس ها را در شومینه میریزد و سیندرلا همراه با اون پرنده ها اون عدس ها را در ۱ ساعت جمع میکند و به نامادری اش نشان میدهد و نامادری سیندرلا دوباره بیشتر از قبل عدس را در شومینه میریزد و میگوید در ۱ ساعت آن ها را جمع کن و سیندرلا همراه با آن پرنده ها در عرض نیم ساعت جمع میکند و به نامادری اش نشون میدهد نامادری سیندرلا باز میگوید نه
وقتی آن شب میرسد نامادری و ۲ تا خواهر های ناطنی اش میروند به مهمانی و سیندرلا میرود پیش آن درخت و آن پرنده ها برای او لباس و کفش میارند و یه پری ظاهر میشود و به او کمک میکند در ان مهمانی شرکت کند آن پری میگوید ساعت ۱۲ شب همه چی به حالت عادی بر میگردد و آن ۲ شب میگذرد و سیندرلا هر شب فرار میکند که به حالت عادی بر نگردد و شب سوم پرنس رو یکی از پله های قصر چسب میریزد که کفش سیندرلا بهش گیر کند و آن را از روی اندازه ی کفش پیدا کند شب سوم هم میگذرد و پرنس در خانه ی همه میرود و آن کفش را به پای همه ی دختران میکند و نوبت به خونه ی سیندرلا میشود و داخل آن خونه میشوند
وقتی آن شب میرسد نامادری و ۲ تا خواهر های ناطنی اش میروند به مهمانی و سیندرلا میرود پیش آن درخت و آن پرنده ها برای او لباس و کفش میارند و یه پری ظاهر میشود و به او کمک میکند در ان مهمانی شرکت کند آن پری میگوید ساعت ۱۲ شب همه چی به حالت عادی بر میگردد و آن ۲ شب میگذرد و سیندرلا هر شب فرار میکند که به حالت عادی بر نگردد و شب سوم پرنس رو یکی از پله های قصر چسب میریزد که کفش سیندرلا بهش گیر کند و آن را از روی اندازه ی کفش پیدا کند شب سوم هم میگذرد و پرنس در خانه ی همه میرود و آن کفش را به پای همه ی دختران میکند و نوبت به خونه ی سیندرلا میشود و داخل آن خونه میشوند
خب خب دوستان تموم شد داستان ما اگه لذت برید لایک کنید و کامنت بزارید ❤
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالی واقعا داستانش همینه