
این پارت کلا الکی بود😐
از زبونمن:گفتم:ببخشید به نظر میرسه کسی به نام آلفیس گم شده خانمه:و شما🤨من:من کارا ۲ هستم شما چی؟خانمه:من آنداین هستم رئیس گارد سلطنتی😄من:پس آلفیس گم شده🤔آخرین بار کجا بود؟آنداین:خوب تو آزمایشگاش ولی گشتم نبود😟من:پس کجا میتونه باشه؟سنس یهو یه چیزی گفت ولی متوجه نشدم:چی گفتی سنس؟سنس:هیچی!
توریل:نگران نباشید پیداش میکنیم🙁سنس و کارا میرن دنبالش😉سنس و کارا:چیییییییی😡😡من:😂فریسک:😐توریل:🤨پاپیروس:🙄آزریل:🤣آنداین:😭کارا:من عمرا با اون کمدین بی ریخت برم😡سنس:منم بایه برادرکش دیو*انه جایی نمیرم😠توریل:میرین خوبم میرین مگرنه با خشم دمپایی من رو به رو میشین😠کارا و سنس:آه😒و رفتم دنبال آلفیس بگردن
توریل:خانم آنداین شما بیاید داخل استراحت کنید😊پاپیروس:منم پاستا درست میکنم!(بدبختی😂)من و آزریلم رفتیم تو اتاق از زبون آزریل:رفتیم تو اتاق و کمی حرف زدیم و من گفتم بیا بریم بقیه دوستامو نشونت بدم😁کارا۲:باشه و بردمش پیش نپستوبلاک نپستوبلاک:سلام😢کارا۲:سلام من کارا۲ هستم😄بعدش رفتیم پیش متاتون و مافت کارا۲:هم من از این عنکبوته خوشم میاد☺من:اوه یکی از کاپ کیکاشو امتحان کن😁اون یکی خورد و من گفتم:اونا از عنکبوت درست شده بودن😂😂یهو یه چوب برداشت و افتاد به جونم که متاتون به زور جدامون کرد و به آزگور گریلبی و تمی و مانستر کید نشونش دادم
از زبون سنس:با کارا راه افتادیم تا آلفیس رو پیدا کنیم من:تو برو اسنودین رو بگرد من میرم هاتلند کارا:باش و رفت و منم رفتم سمت آزمایشگاه آلفیس اگه اون چیزی که فکر میکردم درست باشه چی؟سریع رفتم و به آزمایشگاه رسیدم رفتم تو و به سمت آزمایشگاه اصلی هجوم بردم و در رو با بلستر به فنا دادم😐رفتم تو و یه دفترچه پیدا کردم وایسا!دفترچه یادداشت آلفیسه!یعنی اون اینجا بوده.....دفترو باز کردم و یه صفحه پیدا کردم که روش به یه زبان خاصی نوشته شده بود اونو قبلا دیدم.......زبان گستری!!!!😨
از زبون کارا:رفتم به سمت اسنودین توراه یه شوکیلات گلفتم خولدم😐سنس چقد عجیب شده ها🤨همه جای اسنودین و حتی جنگلو گشتم ولی پیداش نکردم😕شاید سنس پیداش کرده باشه و الان خونه باشه برگشتم خونه ولی سنس برنگشته بود آنداین:😭توریل:کارا پیداش نکردی؟😣من:نه شاید سنس پیداش کنه توریل:مگه باهم نبودین😯من:نه از هم جدا شدیم تا بیشتر بگردیم آزریل و اون بچه کوشن توریل:بیرون من:پس من میرم دنبالشون😈توریل:کارا!باز میخوای چیکار کنی؟😡من:هیچی هیچی😈☻👻و رفتم بیرون
از زبون من:داشتیم به سمت خونه برمیگشتیم که یهو یه صدا از جنگل اومد:آزریل شنیدی؟آزریل:آره صدای چی بود؟نکنه صدای گرگ باشه من:آزریل ولی تو دنیا شما این عادیه ها!😐آزریل:راست میگیا پس چیه؟صداعه گفت:روح شما مال منه یوهاها آزریل:وای جننننننن فرار کنننننننن😱😱من:جن؟وایسا....کارا!😡کارا:خیلی ترسیدینا😂توریل:بچه ها چه خبره زود باشین بیاین تو بعد کلی دعوا رفتیم اتاق فریسک کارا:عه شکلات بالا کمده😋فریسک:دستمون بهش نمیرسه من:بریم رو هم و رفتیم روهم و ولی دستمون نرسید یهو سنس اونو با قدرتش کشید پایین و داد به ما آزریل:الفیس چی شد؟سنس:پیداش نکردم هیچی پیدا نکردم هیچ نشونه ای😕(دروغگو😑)یهو توریل اومد:یا اون شکلاتو پس میدین یا با اصلحه من رو به رو میشید😡(آوردن دمپایی بالا)کارا:😢
آنداین از اونور:😭😭😭😭😭😭😭من:آبغوره نگیر حالا😒آنداین:آلفییس😫توریل:😞سنس:بیخیال اون حتما حالش خوبه!شاید رفته مسافرت نمیخاسته ما بدونیم!آنداین:حتما راست میگی!کجا دیگه میتونه رفته باشه بجز مسافرت؟آنداین یهو از😭به🤩تغییر کرد😐توریل:بسه دیگه بچه ها برید بخوابید صب کلی کار داریم و توریل ما ۴ تارو پرت کرد اتاق فریسک😐من:خب؟😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد پلیز
باشه حوصلم بکشه
این پارت کلا الکی بود 😐
به نظر من که خیلیم خوب بود 😐 !
ممنان😁😁