چطور بود پارت قبلی؟؟؟؟
"دو روز بعد" از زبان مجید =امروز موعوده قراره یه روز به یاد موندنی برای من و زهرا بشه 😊. صبح زود بیدار شدم و رفتم خونمون و به مامانم گفتم حاضر بشه با بابا برن به رستوران... تا من بیام زنگ زدم به داداشم اینا و عمو اینا که اونا هم باشن توی مراسم. دیشب هم به پسرا گفتم فردا ناهارهمه مهمون من رستوران.... حتی به دخترا هم گفتم البته بجز زهرا تازه به مادر جون و آقا جونم گفتم که بیان و اینکه دیروز رفتم اصفهان و از پدر مادر زهرا خواهش کردم و دلیل آوردم که بیان اونا هم البته راضی کردنشون که من دخترشون رو میخوام سخت بود ولی من موفق شدم 💪
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)