
سللاااام. من نمیخواستم بزارم دیگه انقدر اصرار کردید گذاشتم😐😌 ناظر قربون اون روی ماهت. تاییدش کن. 😘 این قسمت : تعطیلات ارام

بچه ها وارد کتاب شدند. جنگل داخل برف فرو رفته بود. هوا سرد ولی زیبا بود . اولین بار که امده بودند بسیار نگران و مضطرب بودند اما حالا مانند خاطره ای دوست داشتنی و شیرین بهش نگاه میکردند. ترجیح دادند کمی گشت و گذار کنند به همین سبب پراکنده شدند. از زبان چوری : داشتم از جنگل لذت می بردم که صدای گریه دختری به گوشم خورد. لحظه ای مکث کردم، نه ! اشتباه نمیکردم! یواش به بقیه اطلاع دادم. صدا را دنبال کردیم تا به دختری که ردای هافلپاف و یک ژاکت لیمویی به تن داشت رسیدیم. دخترک گریه می کرد. انگار گم شده بود. با دیدن ما، ابتدا ترسید و چوب دستیش که کنارش بود را برداشت . عقب عقب میرفت و با صدای لرزون گفت : ج جلوی ن نیایید هری با ارامش : ما قرار نیست بهت اسیبی بزنیم :-) دختر اشکش را پاک کرد و کمی به صورت هری خیره شد بعد چشمانش برق زد و گفت : هریییییییییی😻 و هری را در آغوش کشید . مانترا با این قیافه نگاهش میکرد.😒 لورا کنجکاوانه پرسید : ببخشید شما؟😮 دختر با دیدن لورا دستش را گرفت و گفت : مرلین من! چقدر دلم برات تنگ شده بود هلن : اینجا چه خبره؟ چارلی : هری ، لورا، ایشون کیه؟ معرفی نمیکنید؟ لورا : من خودمم نمیدونم! کیشا : وا مگه میشه 😐 دختر : حق دارید . خیلی سال میگذره که همو ندیدیم . من کامیل هستم! دوست بچگیتون! جست و جو گران دایناسور! درخت هلو! لورا با ذوق : امکان نداره! کامیللللل خودتییییییی 😇 هری با لبخند : خوشحالم میبینمت :"))))) دراکو : اقا ما رو اینجا کاشتید؟ خب بگید این دختره کیههه 😐 لورا : عزیزم ارام باش. 😂 این دختر خانم، کامیل مرفی ، همسایه سابق، و دوست کودکی و کهن ما. حالا بعد 4 سال دوری دوباره دیدمش😃 دنیس با کامیل دست داد و گفت : خوشبخدم خانم مرفی ☺ کامیل دوستانه جوابش را داد . عکس خانم کامیل مرفی
کامیل دختر خون گرم و مهربونی بود. و باعث شادی همه میشد. بچه رمز برگشت که : A friend is like a star that twinkles and glows Or maybe like the ocean that gently flows. A friend is like gold that you should treasure And take care of forever and ever بود رو گفتند. ترجمه اش این میشه : دوست مثل ستاره است. میدرخشه و میدرخشه. یا شاید مثل یک اقیانوس اروم که جریان داره . دوست مثل طلاست و تو باید اونو مثل گنج بدونی. و تا همیشه و همیشه قدرشو بدونی [مراقبش باشی :-) ] هلن : هنوز نمیفهمم چرا نویسنده رمزو این شعر نوشته. مانترا : به نظرم بهتره داستان این کتابو بخونیم تا متوجه بشیم. کاوشگران کتاب را از سمت دیگر باز کردند و داستان نمایان شد....
داستان : سال ها پیش. قبل از اینکه بشر به علم تسلط پیدا کنه پسری به اسم ارلی اودن بود. ارلی تشنه دانش بود. او از همه چیز می اموخت. استاد مورد علاقه اش اقیانوس بود ولی بازم ارلی راضی نبود. او میخواست از کل دنیا سر در بیاورد به همین خاطر وارد سفر خطرناکی شد . ارلی، برای اخرین بار وسایلش را چک کرد . از پله ها پایین امد. و از مادرش خداحافظی کرد . بچه ها با علاقه اتفاقاتی که برای ارلی رخ داده بود را میخوانند. اخر کتاب نتیجه سفر ارلی نوشته شده بود . سفرم بی انتهاست. زیرا دوستی مثل تو دارم !👣 جست و جوگران. واقعا تعجب کردند. این سفر هر بدی داشت انان را یک خانواده کرده بود. چه کسی باورش میشد؟ چند ادم بی ربط به هم ربط داده شوند. لبخند بر روی صورت همه دیده میشد. ☺ خب بینندگان عزیزم! حالا تعطیلاتو جادواموزانو می بینید 😃
خب اول بریم سراغ هری و لورا => هری و لورا با بیحوصلگی به دیوار زل زدند. یک تعطیلات افتضاح دیگر با دورسلی ها. به تازگی تیکه های دادلی هم اضافه شده بود. لورا که به سقف خیره شده بود گفت : هری . تو دلت برای بچه ها تنگ نشده؟ هری : معلومه که تنگ شده . کلا دلم برای هاگوارتز تنگه. تو چی.؟ لورا : خیلی زیاد.مخصوصا برای یک نفر خاص . هری : اون وقت یک نفر خاص کیه؟😑 لورا : خب مواای پلانتومی داره 😅 هری : ملفوی؟ درسته؟ لورا اروم : خب شاید یعنی اره 😔😹 هری اهی کشید و گفت : باید ازش دل بکنی. اون یک مالفوی اسلیترنی و یک پسر مغروره ! همین! لورا : باشه حالا مهم نیست. شام حاضر شده بیا بریم. من خیلی گرسنمه😋
خب دراکو و مانترا : اونا مثل سابق باهم دوست شدند.😊 مانترا و دراکو داشتن تکالیفشونو می نوشتنن که لوسیوس میاد و میگه : دراکو. شنیدم امسال خیلی دور و بر پاتح و دوستاش میپلکیدی😑 دراکو تعجب میکنه . و میگه : چطور مگه؟ که ناگهان پانسی با پوزخند از پشت لوسویس میاد بیرون و میگه : خبرا زود میپیچه عزیزم😏 به همین خاطر ، دراکو سال دوم قسم میخوره دوباره با هری اینا بد بشه با اینکه خودش نمیخواد 😕 مانترا هم تنبیه میشه و باید 1 هفته تو اتاقش برای دوست بودن با هری و اینا بمونه😒
هلن جان😐💗: هلن با شادی به عمارت شان بازگشت. پدر و مادرش به گرمی به استغبالش امدند. هلن ، تعطیلاتش را صرف گردش در طبیعت کرد :-)
کیشا در خونه ی کوچکشان را باز کرد . همه جا بهم ریخته بود. و پدر مادرش خونه نبودند. تنها قطرات خ...و...ن. روی زمین دیده میشد. اشک کیشا ریخت. م.ر.گ.خ.و.ار،ا.ن به خانه انها ح....م...ل..ه کرده بودن و پدر و مادرش را به ق..........ت........ل رسانده بودند. کیشا فقط تواسنت به اتاقش برود و کل 15 روز را انجا تنها بماند .
دنیس خونه نرفت. چون مطمئن بود زنده نمی ماند 😐😂 برای همین رفت خونه ی چارلی اینا. حالا خونه چارلی : دنیس زنگ در رو زد و وارد شد . خونه ی عجیبی بود . چارلی با عینک ازمایشگاهی و موهای اشفته رو به روش پیدا شد . گفت : دنی! اینجایی! بیا تو، اتفاقا جرج و فردم اینجان😂 دنیس : اره از قیافه ات تابلوعه که دارید یک چیزی اختراع و ازمایش میکنید. چارلی : باورت نمیشه! یک ادامس پرواز ساختن که تا 12 کیلومتر میری بالا ! دنیس : واقعا!؟ چه باحال.منم شریک خودتون بدونید در چخ دادن جهان 😂 فرد : شما که رییس مایی 😜 جرج : اره بی تو اصن حال نمیده.😆
میتوریا برگشت پیش پرستار خ.ن.گ.ش . اینبار زندگی به کامش تلخ نبود. میخواست احساس زندگی کنه . برای همین پول پرستارو داد و خونه ی تاریکو به بهشت تبدیل کرد. اونجا یک مکان رویایی شده بود. چون تنها بود ، لیندا رو اورد پیش خودش . زیرا اسنیپ نمیخواست ازش نگهداری کنه 😐😂
تعطیلات چوری: چوری با دوستاش کل تعطیلاتو خوش گذرونی کرد. و به همه جا سفر کرد . و کلا خیلی حال کرد بچم😐😂
نویل هم با مادربزگش گل کاری کرد و باغچه رو جلا داد . کل تعطیلاتش فقط کشاورزی کرد 😐💡
هرماینی برای بار 10000000 تاریخچه هاگوارتز رو خواند و حفظش کرد . و به کارای دندون پزشکی مادر پدرش کمک کرد 😎
کامیل مهربونم، تعطیلاتشو بازی های فکری کرد و رفت شهربازی . و به بقیه کمک کرد . :-))))
رون اشپزیشو بهتر کرد و غذاهای بیشتری رو امتحان کرد 😂
سال بعدیو رو اگر بچه خوبی باشید و لایک کنید و کامنت بزارید مینویسم😐💗
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بععععد😭😢
عالیییییی
پارت بعدددددددد💔😂
ممنان😔😂😂😂😂
ارکان جواب ده
دراکو جواب ده
اوکی
کارم داری امی ژان؟
نه میخواستم بگم بیا نروو
اهاا😂
بسی بسی زیبا💜💜
من قول میدم بچه خوبی باشم🥺 فصل دومو بزار🥺
من پام شیکسته گوناه دارم بخودا🥺 البته نشکسته از روی مبل با پام پرت شدم پایین بعد مبلم افتاد رو کله ام 🤕🤕😂 بعد من با همین پا ۲ هفته پیش از پله های مدرسمون سور خوردم بعد دوستمم افتاد روم بعد بلمد شدم مثل روانی ها فقط میخندیدم😂🤦🏻♀️😂
اخی 😂 ایشالا خوف بشی😂
ببین بچه خوبیم👌😐
لایک کردم کامنتم گذاشتم.حالا تو ام دراکوی خوبی باش و سال بعدم بنویس😐😂😂😂😂😂😂💚💚💚💚
باش بابا😒
😉😂😂😂😂😂💚💚💚💚💚
چشممممممم😂😂😂😂💗💗💗💗💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
مایا ب ۱۳ بلوند پلاتینیومی ژان:)♡؟
اره پاتح ژان :-)
میدونستی از این لقبی که بهم دادی خیلی خوشم میاد؟😂💚
اشک شوق🥲😂*
واقعا خیلی کیوته مث خودت😅
اوخی
ت فک میکولی مح کیوتم♡-♡؟
اره خب. امم مگه نیستی؟😅
اونوق میگن چرا عاشقشی🤤🥲
ازین کارا میکنی دگ*-*
من خیلی پسر بااحساسیم. اینجوریمو نگاه نکن .😂💚💚
آقا م دگ صحبتی ندارم حق با توعه☆-☆
مرسیح😌💚
⚡Harry⚡کوجاس؟😐
چیکار مانتر داری 😐😐😂
میخواد بهش بگه داری دختر
بازی میکنی
مانترا کو جدییییی
مسئلرو چیز نکن دگ😂🥲
ولی جدا کوجاس:/؟
من ؟ دختر بازی؟ نه بابا. من بشه خوفیم از این کارا نمیکنم😂
مانترا زده به سرش میخواد از تستچی بره😕
عهههه
دختر باز نیستی خدا پس این همه دختر چیه بغلتتت
بابا مگه پاتح با گنجر خوب بود دخترباز بود؟😐😂
پاتح هم دختر بازه
چو جینی گرنجر
😂😂😂 پس بدانید کل پسرای هاگوارتز بخاطر حجم انبوه دخترا مجبورن دخترباز باشن امی جانم
🤣🤣
واقعا میگم!😂
جای من بودی با این همه دلبر چه می کردی؟😂
یکیو انتخاب میکردم اونم دختر نه پسر🤣
بخاطر هری میگی؟😂😂😂
عع په چرا همتون میگین تئی بخ بخ دختر بازه؟اونم بخاطر انبوه زیاد مجبوره دیگه😔😌😂😂😂😂😂😂😂
اون با من فرق داره نیایشششش😂😂😂
اره از کجا فهمیدی🤣
اخه گفتی طرف پسر نباشه شک کردم😂
بله بله
خب دختر رو راهنمایی میکنم
اسلیترینی باشه دختر خالت باشه ریدل باشه
و بچه دوم خانواده باشه *هزار تا دختر خاله داری🤣
اون با من فرق داره نیایشششش😂😂😂
چه فرقی میکنه؟😂
هردوتون پسرین.هردوتون اسلیترینی.هردوتون پولدار.تفاوتی میبینی بلوند اسلیترینی؟(این لقبه خعلی باحاله برات😂👌)
یوهوعععععع اومدددددددد
اره امد 😂
به ۱۰فرشته کیوت جهت ۴۵۰شدن نیاز داریم🍚🖇💕
فالو کنی صددرصد بک میدم نوتلام 🥑💕
بک بده عزیزممم
چش عانجلم 🌵🍚💕
بک بدح😐
چش عانجلم 🌵🍚💕
❤❤❤❤😚😚😚😚😚😚🌝
میشه تست اخرم رو لایک کنی 💕🌸