❤لیدی باگ و کت نوار❤۲۴❤

سلام بچه ها پارت ۲۳ رد شد به خدا چیز بدی نداشت فردا من پارت ۲۳ رو دوباره مینویسم اینم پارت ۲۴

سلام برو بعدی

تلفن مرینت زنگ خورد مرینت: سلام شما؟ ناشناس: سلام میدونم تو لیدی باگی مرینت: چی نه ناشناس: اگه میخواهی کت نوار یا همون آدرین زنده بمون تنها بیا و معجزه گرت رو تسلیم کن فقط ۱۵ دقیقه وقت داری که یهوو صدای آدرین اومد: مرینت نیاا مرینت: وایسا (نکته: ناشناس تلفن رو قطع کرد) مرینت: تیکی چیکار کنم میترسم بلایی سرش بیاره تیکی: نمیدونم بنظرم اونجا برو ولی از خودت محافظت کن مرینت: باشه (تیکی خال ها روشن) (نکته: لیدی باگ رفت رو برج ایفل) لیدی باگ: اینجا چه خوشگله که یهوووو

یهوو یکی زد پشت لیدی باگ لیدی باگ برگشت دید اون کت نواره لیدی باگ: کت نوار اون یارو کجاست؟ کت نوار: تولدت مبارک اون یارو من بودم🤣 لیدی باگ اول یدونه محکم زد زیر گوشش و بعد پرید بغلش کت نوار: بانوی من بد زدی ها لیدی باگ: منو ترسوندی کت نوار: خب حالا باز کن کادوهات رو کادو اولی: یه دستبنده که روش اسم مرینت روش حک شده از جنس طلا هم هست کادوی دومی: (عکس تست) و یه شاخه گل کت نوار از پشتش یه بستنی آورد و گفت: اینو از آندره گرفتم و باهم خوردن و رفتن خونه و خوابیدن

(نکته: الان تو تخت هستیم) مرینت: آدرین دستت درد نکنه امروز خیلی خوش گذشت دستت درد نکنه آدرین: من اگه بخای برات کل پاریس رو هم میخرم تو جون بخوا😍مرینت: یعنی الان اگه هرچی بگم انجام میدی؟ آدرین: هر چی تو بگی بانو یه سوال بپرسم جواب درست بهم میدی؟ آدرین: قول گربه ای مرینت: واقعاً منو د.و.س.ت داری؟ آدرین: بله مرینت: باشه پس الان میگم بخواب پیشی جون فردا آخرین روز مدرسه است آدرین: چشم بانوی من (فردا صبح تو مدرسه) آدرین پیش مرینت نشسته بود کلاس شروع شد لایلا: خانم بوستیه میشه من پیش آدرین بشینم این پشت هیچی نمیشنوم خانم بوستیه: مرینت مشکلی نداری؟ مرینت: نه خانم مرینت رفت ته کلاس آدرین: خانم میشه برم پیش مرینت بشینم؟ خانم بوستیه: برو آدرین نشست و دست مرینت رو گرفت و یواشکی گفت: من هیچ وقت بانوم رو ول نمیکنم

مرینت: منم هیچ وقت پیشیم رو ول نمیکنم و تا آخر کلاس هونجا نشستن (نکته: کلاس تموم شد) مرینت و آدرین داشتن پیاده برمیگشتن خونه که یکی شرور شد (نکته: آدرین و مرینت تبدیل شدن) یا رو میتونست یه پره های چرخان پرت کنه نمیدونم اسمش چیه ولی همون پره های که تو تهویه ها هست از همن ها یا مثل پره های که تو پنکه هست اما پره هایی که این پرتاب میکنه ثابت نیست میچرخه خب بریم سراغ داستان لیدی باگ و کت نوار از اون پره ها جا خالی دادن که یکی از اون پره ها کت نوار رو از لیدی باگ دور کرد و سریع لیدی باگ گفت (لاکی چارم) تا اومد بگیرتش فرد شرور یه دونه پره سمتش پرت کرد و کت نوار پرید جلوی لیدی باگ و پره خورد تو شکمش لیدی باگ کت نوار رو برد یه جای امن لیدی باگ: پیشی چرا خودتو اینجوری کردی کت نوار: من...به....خاطر....تو....جونمو....هم...می..دم (نکته: تو این ..... داره نفس میکشه) لیدی باگ کت نوار رو برد بیمارستان و خودش رفت کاراپیس و ریناروژ رو آورد و شرور رو شکست دادن و رفتن (نکته: کت نوار رو نبرد بیمارستان آدرین رو برد) مرینت رفت بیمارستان و گفت: آدرین آگراست کجاست؟ (نکته: ۲ ساعت با شرور داشتن میجنگیدن) پرستار: عملش کردن و انتهای راهرو دست چپ مرینت: آدرین خوبی؟ آدرین: چند بار بهت بگم گربه ها ۹ تا جون دارن

تموم شد خداحافظ