❤لیدی باگ و کت نوار❤۱۷❤

سلام برو بعدی

(نکته: بچه ها فیلیکس خودشو به موش مردگی زده بود ولی بیهوش نشده بود) آدرین دست مرینت رو گرفته بود و داشت میرفت یهو فیلیکس بلند شد و آدرین رو برگردوند و یه مشت محکم زد تو صورتش آدرین برگشت تا فیلیکس رو بزنه مرینت یه دستش رو رو سینه آدرین یه دستش هم سمت فیلیکس و گفت: بس کنید مرینت: آدرین داره از دماغت خون میاد آدرین: فیلیکس یه روزی جبران میکنه تا سر حد مرگ میزنمت فلیکس: خیلی مشتاق دیدن اون روزم مرینت: آدرین بیا بریم پیش دکتر مدرسه آدرین: باشه بریم (نکته: آدرین و مرینت رفتن پیش دکتر مدرسه) دکتر: آدرین دماغت خداروشکر نشکسته ولی باید نزاری کسی بهش دست بزنه یا ضربه ببینه آدرین: چشم حتما دست شما درد نکنه خدانگهدار مرینت: ممنون دکتر خداحافظ دکتر: خدانگهدار عزیزان

مرینت: آدرین تو نباید با اون وحشی دعوا میکردی آدرین: من به خاطر تو با همه دنیا هم میجنگم مرینت: ولش کن بریم تو کلاس آدرین: هر چی تو بگی (رفتن تو میز خودشون نشستن و برگشت خونه) مرینت اومد در رو باز کنه دید یه نوشته ای رو در خونه زده شده (نوشته: سلام مرینت منم سابین منو بابات امروز یه خبری شنیدیم که مجبور شدیم بریم نیویورک یه آقایی امروز به بابات پیشنهاد کار داد که بریم نیویورک اونجا شیرینی پزی بزنیم گفت ۱ سال اینجا بمونین اگه بد بود برگردین پاریس ماهم قبول کردیم خداحافظ تا ۱ سال بعد) مرینت زد زیر گریه آدرین اونجا بود میخواست ببینه که مرینت رفت تو خونه تا مرینت گریه کرد سریع رفت پیش مرینت و گفت: چی شده بانوی من؟ (مرینت همه چی رو به آدرین گفت) آدرین: این که خوبه بابای من و ناتالی رفتن چین مامان بابای تو هم رفتن نیویورک پس حالا تو بیا خونه ما مرینت: ام....خب....آدرین: خب و ام نداره من اینجام وسایلتو سریع جمع کن و بیا بریم خونه ما (نکته: بچه ها حتی محافظ آدرین هم رفته آدرین و مرینت پیاده میرفتن مدرسه و خونه ) مرینت رفت و یه ۵ دقیقه ای طول کشید تا برگرده وقتی برگشت دید کهههههه

دید کهه داره بارون میاد رفت و سریع چتری که آدرین روز اول مدرسه بهش داده بود رو آورد و وسایل دست مرینت رو آدرین گرفت و گفت: میخوای تبدیل شیم و بریم؟ مرینت: هرچی تو بگی (آدرین دست مرینت رو گرفت و بدو بدو رفتن تو یه کوچه) (پلگ پنجه ها بیرون) (تیکی خال ها روشن) داشتن میرفتن خونه که دیدن یه دزد داره از یه یارویی دزدی میکنه کت نوار: بانوی من بیا بریم ابر قهرمان بازی لیدی باگ: بریم رفتن جلوی دزده لیدی باگ: هی بس کن دزده: تفنگ رو جلوی لیدی باگ گرفت و بعد کت نوار سریع اومد جلوی لیدی باگ و گفت (پنجه برنده) و سریع زد به تفنگش و بعد لیدی باگ تبدیل شد به پگاباگ و دزد رو به زندان تلپورت کرد و وسایل مرد بیچاره رو بهش پس داد و رفتن خونه آدرین

آدرین: مرینت بیا تو اتاق من وسایلت رو با هم بچینیم (نکته: الان ساعت ۱۲ است و تا ساعت ۱ مرتب کردن) آدرین: اوه خسته شدیما میخواهی برای ناهار بریم رستوران؟ مرینت: خیلی دوست دارم اما خستم آدرین: اشکال نداره (بچه ها ببخشید کم بود کار دارم اما پارت بعد رو بیشتر میزارم)

تموم شد خداحافظ