پارت دوم
روز دوم هم گذشت و روز سوم رسید قرار شد روز سوم زباله های طبیعت رو جمع کنیم.... بعد از این کار سوار اتوبوس شدیم و برگشتیم من کنار آدرین نشسته بودم باورم نمیشد که همش پیش آدرینم یا کنارش میشینم داشتم فکرمیکردم ک اتوبوس ایستاد طبق معمول یه ابر شرور خانم بوستیه گفت که همه پیاده شید من رفتم تا تغییر شکل بدم که دیدم آدرین هم داره میره قایم بشه و احساس کردم با یه چیز کوچولو حرف میزنه و دیدم اون پلگ😐👐جا خوردم ولی نمیشد چیزی بگم پس رفتم تبدیل شدم بعد ازشکست ابر شرور به کت نوار گفتم که شب ساعت ۷ بیاد کنار برج. ایفل ck: چشم بانوی من... یه چشمک زد و رفت.... ساعت۷: از دید کت نوار: ساعت ۷ بود پس سریع تبدیل شدم و رفتم به برج ایفل....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
محشر بود 😉💖
عالییییی•-•🍓
ممنون
عااااااااااااااالی😊🌸
ممنون
عالیییییی
🥰🌺