تو و بی تی اس1

های لاوم💜👋🏻 خب بریم سراغ داستان😍 ....................

ی روز بارونی داشتی میرفتی خرید که ی فروشگاه رو دیدی ساعت 8 بود رفتی اون تو و خرید کردی و رفتی طبقه ی بالا تا غذا بخوری وقتی اومدی بیرون دیدی که ساعت 12 شب شده و همع چراغ ها خاموش بودن گوشیت هم 15 درصد داشت🤣

بعد چراغ گوشیت رو روشن کردی اونجا ی دسته پسر با کلاه بودم تو وقتی داشتی از اونجا رد میشدی...🚶‍♀️.. اونا اومدن سمت تو وسایل هاتو به زور گرفتن و کتکت زدن😢 بعد تو هیچ چیز نداشتی تقریبا گم شده بودی چون همه جا تاریک بود و گوشیت هم دزدیدن😢😲.......

بعد چند دقیقه تو بی هوش شدی.......... ............. وقتی بلند شدی دیدی 7 تا پسر با کلاه و ماسک دارن نگات میکنن😐😐 بعد تو با داد گفتی من هیچ چیزی ندارم به خدا همه وسایلمو بردن😢😢😢 بعد یکی از اون پسر ها گفت که پاشو بریم خوابگاه ما تو حالت توب نیست😊🤗 ...........

ا/ت: اخه من شما رو از کجا بشناسم😢😢 بعد اوناماسک و کلاه هاشونو برمیدارن 🙃😊 بعد تو میبینی که اونا بی تی اس هستن😐😲 (شما یک ارمی شوگا لاور هستید💜)

بعد میگی که نه نمیشه 😐 بعد شوگا به زور دستت رو میگیره و میکشونت😍