
و پارت بیست و دوم... امیدوارم خوشتون بیاد😁 تو این پارت قرارهاتفاق های جالبی بی افته پس تا آخر با من همراه باشید😄
کت: آلیا؟ لیدی: آره صبر کن... آآاآیی (نمیتونه بلند بشه و درد داره) کت: باشه... آروم باش.... اول بیا بریم بیمارستان لیدی: نه ...نه من خوبم... صبر کن به آلیا زنگ بزنم باید بیاد تا اصل قضیه رو بگه... من نمی خوام تو درباره من همچین چیزی فکر کنی کت: من... لیدی: صبر کن آلیا: الو؟ لیدی: آلیا فورا بیا... آلیا: چرا؟ لیدی: همینی که گفتم. آلیا: باشه ده دقیقه بعد... آلیا: سلام دختر کفشدوزکی سلام گربه سیاه لیدی: تعرف کن آلیا:چی....چی رو؟😰 لیدی: حقیقت رو😠 آلیا: آهان... با..باشه ببین گربه سیاه من.... و اصل قضیه رو تعریف کرد کت: 😡😡😡😡😡😠🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬(آآآآآآآممممم گربه سیاه به نظرت یکم زیاده روی نکردی 😅) کت: چی معلومه که نه🤨 اون باعث شد من... من... بی خیال😓 (اشکال نداره داستان دست منه همه چیز درست میشه) کت: میدونم... ولی خوب تموم کن ها! (نگران نباش😉)(بریم ادامه) آلیا: من شرمندم کت: دیگه فایده ای نداره... آلیا: من رو ببخش گربه سیاه کت: از من لازم نیست عذر خواهی آهی کنی... باید از لیدی باگ عذر خواهی کنی آلیا: ببخشید کفشدوزک لیدی: خیلی خب دیگه تموم شد... بهتره دیگه بریم آلیا: نه هنوز داریم حرف می زنیم😄 لیدی: آلیا😠😠 آلیا: باشه... من بهتره برم خداحافظ😅 و رفت کت: من رو ببخش بانو ی من لیدی: گفتم که اشکالی نداره کت: من خیلی آ.ح.م.ق.م 😔 به حرف کسی که بهش اعتماد داشتم باور نکردم به کسی که ع.ش.ق.ش.م باور نکردم... به نظرت الان حال خوبی پیدا نی کنم؟ لیدی: پیشی... نه اینطوری نگو.... میدونم که کار تو هم اشتباه بود ولی ازم عذر خواهی کردی از همه مهم تر جونتون به خطر انداختی تا من رو نجات بدی.... تو خیییلی مهربونی😊 کت: نه تو دل بزرگی داری... یه چیزی بگم عصبانی نمیشی که؟ لیدی: نه بگو
کت: پلگ همیشه میگه ق.ل/ب تو برای...برای من... می...تپه 😅😁 لیدی: پلگ راست میگه😊 کت: چی؟ جدی می گی؟ لیدی: معلومه که آره😃 کت: آآآآآآآممممم هیهی خجالتم دادی😊😳 لیدی: 😸😸😸😸 کت: حالت بهتره؟ لیدی: آره خیلی بهترم کت: بانوی من؟ حرف هایی که اون شب بهم زدی... واقعی بود؟ لیدی: هیچ شک نکن... من از ته دل د.و.س/ت#ت دارم😻 کت: منم همینطور 😸😻 (خب آقای گربه سیاه الان نظرت چیه؟) کت: تو یکی حرف نزن که حالم بده (آهان... پس آبان فهمیدی که زود قضاوت کردن چقدر پشیمونی داره؟) کت:😑😑 (اون جوری نگاه نکن که دیدی با یه نوشته کوچیک یه بلیت مسافرت به اون یکی دنیا برای کفشدوزک گرفتم... پولی هم نیاز نیست) کت: ببخشید ببخشید... غ.ل.ط کردم😨 (اشکال نداره😂حالا بریم ادامه) لیدی: کمکم می کنی بلند بشم؟ کت: البته و کمکش می کنه تا بلند بشه لیدی: ممنون کت: خواهش می کنم. بیا امشب می خوام ببرمت یه جایی😉 لیدی: واقعا؟ کجا؟ کت: سورپرایز هستش لیدی:باشه پس شب می بینمت😊 کت: خداحافظ🙂 و لیدی میره کت: باید از دلش دربیارم
تبلیغ بازرگانی: آیا نمیتوانید بچه خود را به شیوه دلخواه خود تربیت کنید؟ آیا نمیتوانید آنها را ادب کنید؟ معرفی می کنم.... دمپایی های نازنين! بسیار شیک و مجلسی و راحت... هدف گیری فوق العاده بالا... سبک و با دمیج بسیار بالا😃 برای سفارش فقط کافیه عدد ۶۵ را کامنت کنید😉
خب دیگه تمام اتفاقات هیجان انگیز موند برای پارت بعدی😁😁 میدونم الان از دستم عصبانی هستید و حق میدم پس میتونید دعوام کنید😉 اسلاید بعدی شرایط
شرایط: ۳۰ بازدید.... ۵ کامنت..... ۱۰ لایک
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
۶۵ فقط رنگ بندی هم داره؟
😂
آره هر رنگی بخوای داره😁
65
سفارش شما به زودی درب منزل خواهد بود😁😁
عالی 😍😍😍
ممنونم😘😘
65
سفارشتان به زودی درب منزل خواهد بود😁
😂😂😂
ممنون😅😺
واقعااااا عالییی
خیلیییی عالییی
عالییییی
عالیییی
۶۵🤣🤣🤣🤣🤣
سفارشتان به زودی درب منزل خواهد بود😁
🤣🤣🤣
۶۵😐
راستی عالی بود
ممنون😍
سفارشتان به زودی درب منزل خواهد بود🤣🤣🤣🤣🤣