❤لیدی باگ و کت نوار❤پارت ۱۲❤

سلام برو بعدی

مرینت: تو کی هستی؟ مرد شنل پوش: خیلی مشتاقی بدونی من کیَم؟ خب باشه شنل بهت دستور میدم بری اون ور و شنل رفت و اون کسی نبووود جززز آاادددرییینن اون آدرین بود مرینت: نه غیر ممکنه آدرین: با جادو هیچ چیز غیر ممکن نیست مرینت: خب اما چطور؟ آدرین: من بعد از یاد گرفتن جادو از استاد اعظم (بزرگ) تونستم نادیا رو کنترل کنم و بعد اون خبر رو گفتم و دیدم تو ناراحت نیستی بلکه خوشحالی چون میتونستی با لوکا ازدواج کنی مرینت: نه من خیلی ناراحت بودم آدرین: همش دروغه من عمق روحت رو با جادو جست و جو کردم ناراحت که نبودی بلکه خوشحال هم بودی حالا بسه اگه فکر میکنی لوکا خوبه خب باهاش ازدواج کن آدرین: ای جادو لوکا کوفن رو زنده کن و لوکا زنده شد و آدرین گفت: بیا بگیرش اینم معجزه گرت و بعد آدرین رفت‌. خانم مرینت دوپنچنگ آیا مایلید با جناب آقای لوکا کوفن ازدواج کنید مرینت: نه خیر و بعد رفت.

یکم استراحت برو بعدی

مرینت: دیدم یکی داره میزنه به پنجره و دیدم اون کت نواره گفت: بگیرش لیدی باگ اینم معجزه گر پروانه امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی مرینت: پیشی وایسا کت نوار: من کت نوارم نه پیشی تو مرینت: چته الان؟ کت نوار: چیشد لوکا کجاست؟ مرینت: من اونو د.و.س.ت ندارم تو رو د.و.س.ت دارم کت نوار: خخخ الان من خ.ر شدم مرینت: بخدا راست میگم میتونی با جادوت بفهمی کت نوار: من الان هیچ کسیو ندارم و تنهای تنهام مرینت: اشتباه نکن تو منو داری

(۴ سال بعد) مرینت: آدرین بیدار شوو ساعت ۱ هست بلند شو آدرین: نه دیره چرا اینقدر دیر کردم آدرین: مرینت؟ الان که ساعت ۹ هست گرفتی منو مرینت:😂 آدرین:😐 اِما: بابا گشنمه آدرین: بیا بغلم دختر گلم الان میریم صبحانه بخوریم البته اگه مامانت درست کرده باشه مرینت: بله که درست کردم (ببخشید کم بود کلی کار دارم اما داستان طولانیه)

تموم شد خداحافظ