سلام سلام❤️❤️❤️💙💙💙من اومدم😜چطورین؟ خوبین؟یه خبرررر....👉👉فصل ۲ قطعی شد✌️✌️راستی نظرات رو باید به ۲۰ برسونید وگرنه پارت بعدی رو نمیذارم ها!🙏💃 چالش😎😎بین تمام ۴ فرمانروایان تاریکی کدوم از همه خوشگلتره؟؟!!🤣🤣🤣
اول بالا👆رو بخونید بعد داستان🙏: ادامه داستان از زبان راوی قصه یعنی من: هلیا با بی میلی دست برایدن را پس زد و از پنجره بیرون پرید. برایدن هم شانه ای بالا انداخت و خودش هم پرید. با حرکات دستان هلیا گیاه های گوناگونی زیر پاهایش روییدند و مانع از سقوط او شدند. همگی بعد از اینکه مدتی از قلعه دور شدند، نشستند تا نفسی تازه کنند. رجینا رو به هلیا:«زود باش بگو ببینم هلیا، همه چیز را؟ این پسر کیست؟؟! چرا اینجاست؟! از همه مهم تر، چرا تو بال نداری؟؟ راستی احساس میکنم نیمی از حافظه ام پاک شده است! چرا؟ تو میدانی؟؟....»هلیا:«اوووو چه همه سوااال!!..........» هلیا سعی میکرد تا جایی که میتوانست به سوالات پاسخ دهد. البته به هیچ کس درباره ی اینکه هزار سال از زندگی اش را فدای آنها کرده است چیزی نگفت.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
داستانت عالیه😆از داستانت خوشم اومده حتما ادامه بده💕نقاشی هات عالیه افرین✌👌
نظر لطف شماست 😄💖
پارت بعد رو الان بیشتر از ۱ روزه ثبت کردم
واقعا عالی بود دست مریزاد داری
پارت بعدیو هر چه سریع تر بزار
😍😍
به نظرم برایدر از همه خوشگل تره 😍😍
نقاشید عالیه
همین طوری پر قدرت ادامه بدهههههههه 😍😘😘😘😘😘😘😘😘😘
💟💟💟💟صبر کن یه عکس خفن از الکساندر بزارم هوش از سرت می پره 😁😁😁😁😂😂😂
آقا من هوشم رو می خوام لطفا رحم کن 😨😨
😂😂😂
بعدی تو روخدا سریع بزار
حتما 💟💟💟
آفرین.
😍😍