❤لیدی باگ و کت نوار❤پارت ۱۰❤

سلام برو بعدی

با پنجه ها داشتم برج ایفل رو میگرفتم که یهو تو ۱۰ متری وایستادیم آخیش بالاخره وایستادیم اما داشت از پنجه ها خون میومد لیدی باگ: تو خوبی؟ کت نوار: آره ولی یکم درد داره چوبم از بالا وقتی وایستادیم خورد تو سرم و بعدی لیدی باگ گرفتش و دادش به من و اومدیم پایین لیدی باگ: داره از پنجه هات خون میاد ( نویسنده: خب آدم عاقل ۲۰ متر پنجه هاش رو برج ایفل بود😐) کت نوار: نه چیزی نیست لیدی باگ: چرا چیزیه (نویسنده: چه چیزه؟) کت نوار: باشه موافقی بریم خونه من؟ هیچکس نیست. لیدی باگ: ن..نمیدونم کت نوار: خب نمیدونم نداره تو که امشب خونه نمیری منم ک تنهام بریم خونه من لیدی باگ: خب باشه بریم (نکته: کت نوار لیدی باگ رو به یکی از خونه های پدرش برد در اطراف شهر) کت نوار: زدم زیر پاهاش لیدی باگ و گرفتمش و بردمش خونه وقتی رسیدیم درو باز کردم (نکته: بچه ها خونه بزرگه و حیاط دار و البته کت نوار یکم تو این خونه میومده و خونه ترو تمیزه) لیدی باگ: تو تنهایی اینجا زندگی میکنی؟ کت نوار: خب آره تو برو تو اتاق اونجا منم هله هوله میارم بخوریم لیدی باگ: نه اول باید دستت رو پانسمان کنم کت نوار: باشه بیا اینم از باند لیدی باگ: بدش به من کت نوار: آی آروم چرا انقدر سفت میبندی لیدی باگ: خب باید سفت ببندم که خون نیاد کت نوار: خب باشه برو تو اتاق الان میام فیلم ببینیم لیدی باگ: داشتم به این فکر میکردم که پیشی چقدر تنهاس که یهووو

یهووو کت نوار اومد کت نوار: خب اینم هله هوله چه فیلمی بزارم؟ ترسناک یا کمدی؟ لیدی باگ: اوه اوه چه همه خوراکی؟ ترسناک بزار کت نوار: خب باشه. فیلم داشت پخش میشد که یهووو دیدم که صحنه ترسناک فیلم برقا رفت رفتم تا برقا رو درست کنم برگشتم دیدم که ۳ نفر نامرئی چاقو به دست دارن نزدیک لیدی باگ میشن (نکته: کت نوار با دید درشب فهمید) گفتم هییی ازش فاصله بگیرید لیدی باگ: چی؟ کی؟ چیا؟ کیا؟ کت نوار: هییی نامردا بیاین اینجا

دزد های نامرئی: چطوری مارو دیدی؟ لیدی باگ: پرید یا خدا کت نوار: چیزی نیست آیت الکرسی بخون😂 هی بیاین اینجا لیدی باگ: بسم الله الرحمن الرحیم کت نوار: واقعا داری میخونی؟😐😑 لیدی باگ: خب چیه کت نوار: بسه اولی رو زدم دومی رو که داشتم میزدم سومی رفت سراغ لیدی باگ چاقوی دومی رو برداشتم پرت کردم سمت سومی سومی رو تخت مرد دومی رو هم زدم گفتم لیدی باگ بیا بریم یه جا دیگه اینجا دیگ امن نیست لیدی باگ: خب بریم کجا؟ یه خونه دیگ لیدی باگ: چی مگه چنتا خونه داری توو کت نوار: الان وقت این کارا نیست.

اومدم درو باز کنم که ۵۰ تا از اونا اومدن تو من لیدی باگ رو آروم آروم بردم عقب لیدی باگ: چیهه باز کت نوار: دیگه اینجوری نمیشه لیدی باگ رو گرفتم و از شیشه که به حیات وصل میشه پریدم و با چوب دستیم پریدم و لیدی باگ هم گرفته بودم رفتیم تو فاضلاب گفتم نمیشه اینا امروز میخوان مارو بکشن پس معجزه گر اسب رو بده تا با تلپورت بریم خونه رفتیم خونه و روی پشت بودم بودیم کت نوار: چرا بهم نمیگی کی هستی؟ لیدی باگ: خب اگه بهت بگم دنیا نابود میشه یهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

ووووو بانیکس اومد و گفت: نه لیدی باگ اون موضوع تموم شد اگه از لان به بعد هویت همو بدونین اشکالی نداره کت نوار: آخجووووووننننننن لیدی باگ تو کی هستی؟ (نکته: تو همین لحظه بانیکس رفت) من خب مرینتم کت نوار: 😂😂😂😂 خب گفتیمو خندیدیم بسه تو واقعا کی هستی؟ لیدی باگ: باور نمی کنی؟ ( خال ها خاموش) کت نوار:😨😨 مرینت حالا تو کی هستی؟ کت نوار: من آدرینم مرینت: خخخخ تو خودت رو با آدرین مقایسه میکنی 😂 کت نوار: بهت میگم کی هستم اول بگو تو عاشق کی بودی؟ خب ام ..... من ..... آد....آدرین کت نوار:😨 (پنجه ها داخل) مرینت:😨 آدرین: دیدی گفتم عاشقمی بانوی من مرینت هنوز هم تو کف پنجه ها داخله 😂

آدرین: مرینت مُردی؟ چرا جواب نمیدی مرینت: نه هیچی نشده فکر نمیکردم که تو آدرین باشی (نکته: بچه ها الان ۱۷ سالشونه میخوام تاریخ رو ۴ سال ببرم جلو که ۲۱ سالشون بشه) (۴ سال بعد) کت نوار: بانوی من بنظرت حاکماث کی شکست میخوره؟ لیدی باگ: نمی دونم

که یهوووو حاکماث اومد کت نوار: ها چته؟ چیکار داری حتی شب هم رحم نمیکنی بهمون؟ حاکماث: اومدم معجزه گرم رو بهتون تحویل بدم کت نوار خب بده حاکماث: (نورو بال های تاریک بسته) گابریل: بگیرین. اومدن تا بگیرن یهوو یک نفر اومد و معجزه گر پروانه رو برداشت و رفت کت نوار: چه نقشه ای داری حاکماث؟ گابریل: بخدا کار من نبود. تموم شد خداحافظ