6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Lady game انتشار: 3 سال پیش 106 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستان گلم من اومدم با پارت ۵ داستانم.
ببخشید طول کشید چون درس داشتم.
ناظر محترم لطفا این پارت رو منتشر کنید چون اصلا چیز بدی نداره و من حتی سانسور هم کردم. ممنون🌹
بریم داستان رو بخونیم
آنچه گذشت: مرینت: اون اون... لوکا بود باورم نمیشد اون اینجا کار میکرد....مرینت: خب اتاق من کجاس؟ لایلا: اتاق شما کنار اتاق رئیس هستش ایشون گفتن جای اتاق شما تغییر پیدا کنه. توی ذهن مرینت: وای اتاق من پیش اتاق آدرینه که😫. پایان آنچه گذشت.
مرینت: لایلا خواست اتاقمو بهم نشون بده که تا در رو باز کرد آلیا پرت شد تو، معلوم شد که پشت در فال گوش وایساده بود. آلیا: خب میبینم که دوست جدید پیدا کردی مرینت جون مگه تا دیروز من دوست صمیمیت نبودم، نو که اومد به بازار کهنه شد دل آزار؟( الیا داره کلویی رو میگه) مرینت: 😂😂آلیا تو اینجا چیکار میکنی😂😂 میدونی که الان اینجا شده اتاق کلویی
و جای اتاق منم تغییر کرده. آلیا: عه واقعا خب اتاقت کجاس؟ مرینت: پیش اتاق آدرینه یعنی منظورم اینه که کنار اتاق آقای آگرست هستش😅 آلیا: آها خب از الان بگم
فهمیدم عا*ش*ق شدی چون نینو دوست صمیمی آدرینه و به من گفت که دیروز بهت چی گفته😆 مرینت: چییییی؟؟؟؟( بچه ها نینو دوست صمیمی آلیا هستش.
لایلا که داشت از کله ش دود بلند میشد و از عصبانیت قرمز شده بود از اتاق رفت بیرون، مرینت و آلیا رفتن سمت اتاق جدید مرینت. مرینت: رفتم توی اتاق جدیدم که ببینم چجوریه اتاقم عالی بود خیلی همه چیز مرتب و قشنگ بود.
دیدم در اتاق رو میزند گفتم بفرمایید داخل و نینو بود اومد پیش آلیا وایساد پشت سر نینو هم آدرین اومد پیش من.
آدرین: سلام ع*ش*ق*م. مرینت: اولا سلام دوما میشه منو اینجوری صدا نکنی😒 آدرین: خیلی خب پس حداقل بیاید باهم چهار نفری بریم رستوران. مرینت: من نمیام!
آدرین: چرا؟ مرینت: چون دفعه پیش منو بردی رستورانی که دوست صمیمیم لوکا اونجا کار میکرد و شانس اوردی که ح*سا*بت رو نرسید😑آلیا & نینو: چیییی؟ و مرینت و آدرین کل ماجرا رو براشون تعریف کردن. آدرین: حالا بیاید بریم رستوران اصلا همه مهمون من. نینو : ایول داداش بزنید بریم. ( بچه الان ساعت ۵ صبح هستش که دارم داستان مینویسم و خب بریم داستان رو بخونیم راستی لایک و کامت یادتون نره)
از زبان راوی: مرینت و آدرین و آلیا... . چهار تایی باهم رفتن رستوران و غذا سفارش دادن. ماشاالله نینو ۲ تا همبرگر و ۱ پیتزا کلی سس و نوشابه و.... سفارش داد. آدرین: نینو چه خبره. نینو: با غذا من کار نداشته باش مهم اینه مهمون توییم دیگه.( 😂😂). بعد از رستوران: مرینت: اون روز خیلی بهم خوش گذشت نمیدونم چرا ولی خیلی خوب بود.
مرینت: که یهو ... . برو اسلاید بعد برای ادامه داستان! شوخی کردم
که یهو از زبان راوی: اونا چون با ماشین آدرین اومده بودن آدرین اول نینو و بعد الیا رو پیاده کرد دم در خونشون و در آخر هم
مرینت. مرینت: با آدرین خیلی از قبل صمیمی تر شده بودم
اون خیلی مهربون بود. ( به نظر من که اشتباه میکنی😈)
مرینت از آدرین خداحافظی کرد و... مرینت: از ماشین آدرین
پیاده شدم کلیدم رو از کیفم در آوردم و در رو باز کردم رفتن
توی خونه خیلی خسته بودم مستقیم رفتم توی اتاقم که یه
پیام برام اومد اون پیام از طرف لوکا بود نوشته بود به زودی میبینمت ع*زی*زم. از زبان مرینت: خیلی تعجب کرده بودم، نمیدنم چرا یه همچین پیامی برام فرستاده بود. بیخیال گرفتم خوابیدم چون خیلی خوابم میومد.
خب 30 تا لایک یادتون نره 🍓🌟💜
فالو=فالو و لایک
بای💗
اسلاید اضافه😛😜
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
عالی
پارت بعد
چشم ممنون💜
مسابقه ات لایک شد
ممنونم 😘💜🍓🌟
مسابقه ای که شرکت کردی لایک شد💕
میسی🍓😘💜
عالی بود خیلبییی زیاد ددد
ممنونم عزیزم💜😘
خوشحال😐
عالی
ممنون😘💜🌟
عااااااااااالی بود
میسی💖😘
عالیی بودد راستی آجی میشی مهدیس هستم ۱۱ سالمه
ممنون، آره حتما منم آوین هستم 🥰🍓💜🌟😘
خوشبختم
😘💖