^^پارت چهارم^^💕 (خلاصه ای از پارت سوم) از زبان سوگند/اون دوتا نگهبان رو بیهوش کردم/و وارد اون سرد خونه شدم/ولی شبیه هر چیزی بود بجز سرد خونه
از زبان سوگند(وقتی بچه بود)
نمیدونم چرا ولی به طرف در یکی از اتاقا
کشیده میشدم
درو آروم باز کردم
رفتم نزدیک تر صورتش واضح نبود ولی ...ولی چرا
این شخص تیر خورده
بهش نزدیک تر شدم با دیدن صورتش خشکم زد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (3)