پااارتتتت یییکککککک
(از زبون سایه) هاه یه صبح مزخرف دیگه😒🙄امیدوارم امروز کمپانی ها باز باشه🥴باید ساعت ۱۰ اونجا باشم. پتو رو کنار کشیدم و دست و صورتمو شستم، صبحونه نخوردم چون ساعت ۹:۴۵ دقیقه بود🙄لباسامو پوشیدم، سوار ماشینم شدم و راه افتادم🚘 بعد ۱۰ دقیقه رسیدم. ماشین و خاموش کردم و داخل کمپانی رفتم😬(فرزندم قیافتو اون طوری نکن😐 اتفاقات خوبی در راهه🥰)
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
های هانی🤧
ی کافه ت تستچی باز شده🙂
خوشحال میشم سر بزنی💜
---------------------------------------------
ساری بابت تبلیغ😀
ناظر این داستان من بودم ❤❤❤عالیه بخصوص پارت 2🤩
خواهش مرسی
عالی
تنک یو
قشتگ بود
⭐
زلنعبزعلزخه
رنهلرنهرخ
رغهحرحهرهعح
ذتحذحهع
😐😐😐😐😐
اممم فقط میخواستم کامنتا زیاد شن نه کار دیگه ای🙂👐
دست شما پر از گل
و خوندم
اولین داستانی که دوست داشتممممممم
واقعا😲😲😲