دیدم همه دورم جمع شدن . تو چشاشون برق خاصی بود . کاترینا هیچوقت اجازه نمیداد با ترفدارام ملاقات کنم . خیلی حس خوبی بود میخواستم خودمو خانم نشون بدم که چشمم به کلی شیرینی افتاد . به خاطر امروز خیلی گرسنم بود . خودتو کنترل کن ا.ت ، خجالت بکش جلو طرفداراتی . جیمین یه هو از اونور گفت برین کنار این فقط به خاطر شیرینی اومده . همه راه رو برام باز کردن . حس میکنم پرنسسم. هیچی رفتم پشت یه میز همه هی میومدن برام شیرینی میاوردن اینجا بهشت من است . یک دفعه یه پسری به اسم چییون اومد جلو و کنارم نشست با خودش یه بسته شیرینی مورد علاقم رو آورده بود . وای که دهنم آب افتاد ، دلم به تاب تاب افتاد . یک دفعه...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالی بود
حله جواب اسلاید اخر
من گفتم یا خدا 10 فصله XD
بعد فهمیدم هر فصل 10 پارت XD
بچم دیگه دیر به دیر متوجه میشم
چاق🤣🤣🤣
این ا/ت هم مانند منه منم هرچی شیرینی میخورم بازم واق نمیشم
منم اینجوری ام البته مح وزرزش میکنم
نه من نه ورزش میکنم نه چیزی ولی ژنتیکی اینه هر چقدر که بخورن چاغال نمیشم
منم چاقم نمیشم . ولی خوبیش اینه حسادت مادرم را بر می انگیزم
🤣🤣🤣🤣
حال حردم
بزاریااااا
خیلی خوب بود
عاااااااالییییییی بود