

چوی سوبین 22 ساله (متولد سال 2000) سوبین لیدر (رهبر) گروهه همونطور که میدونید با یه سرچ ساده بیوگرافیش درمیاد من چیز های اضافه تری ک ممکنه پیدا نکنید رو میگم سوبین وقتی که دبیرستانی بوده (اگر اشتباه نکنم) برای کمپانی اودیشن میده اما از ترس اینکه قبول نشه به باباش نمیگه (سوبین باید یکی رو انتخاب میکرده یا اودیشن میداده کاراموز میشده یا درس میخونده) واسه همین سوبین همونطوری که درس میخونه و وقتی که میخان دبیو کنن به باباش میگه و برای همین بعد از دبیو گریه میکنه چون خیلی سخته کشیده دو تا برادر داره یه خواهر ، گوش دادن موزیک و مطالعه سرگزمی هاشه،وقتی میخوابه صورتش باد میکنه (اینا هیت نیست اینا چیزای کیوتی هست که داره )، نشونه اش هم خرگوشه نماد حیوانیشو میگم ،طرفدار دو اتیشه جین بی تی اسه (همینقدر بسه مردم )

چوی یونجون 23 ساله (متولد 1999) از یونجون اطلاعات کافی به اندازه سوبین و کای تهیون ندارم مادر یونجون خیلی یونجون رو دوست داشته و حتا بهش میگفته هیلینگ ((شفا دهنده شفا بخش تو این مایه ها )) یونجون اول اصن اعتماد به نفس نداشت بعدش مامانش فرستادش اکادمی زبان اونجا متوجه شد ک عاشق دنسه (رقص) و حتا یبار با دوستاش رقصید و لذتی که چشید بهش فهموند که عاشق دنسه ، اودیشن داد قبول شد . و این باعث شد یونجون نتونه کلاس های آکادمی زبانش رو به درستی شرکت کنه و با این وجود هنوزم میخواست خوب عمل کنه و مادرش هم ازش راضی باشه پس سعی کرد در کنارش تکالیفش رو هم انجام بده ولی این واقعا سخت و غیر ممکن بود که بتونه هر دو کلاس رو کامل شرکت کنه و این باعث شد توی کلاس های آکادمی زبانش تغیر ایجاد شه و غیبت هاش زیاد شن در نتیجه رفت و برای معلمش توضیح داد من یه کارآموزم و به خاطر همینه که یکم توی شرکت توی کلاس ها مشکل پیدا کردم ، اون موقع ها هنوز خجالتی بود ... معلمش بعد از فهمیدن این موضوع بدون اینکه به اینکه بقیه ی همکلاسی های یونجون دارن میشنون اهمیت بده گفت : « چوی یونجون ، تو نمیتونی هر دو کار رو با هم انجام بدی پس بهتره یکیش رو انتخاب کنی ... یا آکادمی زبانت و یا کارآموز بودن رو ، بهتره که درست رو بخونی تا در آینده بتونی موفق شی ... با کارآموز بودن و دنس نمیتونی به جایی برسی و شغلی داشته باشی پس اینقدر تنبلی نکن و به کلاس های آکادمیت ادامه بده » (معلمه...) اما میدونید چی شد ؟ وقتی معلمش مادرش رو به مدرسه دعوت کرد بهش این موضوع رو گفت یونجون نا امیدانه به خونه برگشت و منتظر سرزنش های شدید بود که مادرش بهش گفت بهتره اکادمی رو ول کنه و به کاراموزیش ادامه بده :)درسته که همیشه تنها بود و از پدر و مادرش میخواست تا یه برادر یا خواهر دیگه داشته باشه ولی یه روزی رسید که خودش رو درحالی پیدا کرد که چهارتا جوجه ی شیطون شده بودن برادر های کوچیکترش ... حالا دیگه تنها نبود بلکه چهارتا برادر گوگولی داشت که حالا هیونگ (برادر ) همشون بود . دهنم سرویس چقدر نوشتم . بریم تهیون خودتون برید سرچ کنید فکت هارو بخونید

تهیون 20 ساله (متولد 2002) اون یه پسر ریزه میزه و کوچولو بود که از بچگیش به خاطر هوشش مورد توجه قرار گرفت . تهیون دوست داشت ( یادم نیست چی ) باشه ، اون این کار رو به عنوان شغل آینده ش انتخاب کرده بود و با نهایت کیوتی توی خاطرات مدرسه ش نوشته بود که میخواد ربات هایی بسازه که به مردم کمک کنه ولی وقتی بزرگتر شد با دیدن یه گروه به اسم شاینی به این فکر کرد که منم دوست دارم خواننده باشم پس رفت و اودیشن داد برای بیگ هیت و قبول شد. تهیون تو همون حین با هیونینگ کای اشنا میشه و مشکل تهیون این بود که تو دور دبیرستان خیلی لاغر بوده وزنش کم بوده و خب بقیه مسخرش میکردن (واسه همین الان سیکس پکاش حرف نداله*^*)درسته که اول دبیو کوچولو بود ولی حالا تهیون کسیه که درست مثل یه ورزشکار واقعی قویه

چوی بومگیو 21 ساله (متولد 2001 هنوز نرفته تو 21 هااا ) خب چیزی که درمورد بومگیو میخوام بگم .. بومگیو آخرین کسی بوده که به گروه میپیونده و دوران کارآموزیش کوتاه بوده و راستش حتی قرار بوده دبیو نکنه با گروه ولی آخر سر تصمیم میگیرن که اونم جزیی از تی اکس تی باشه به عنوان یه عضو انتخاب شد اونقدر تمریناتشون برای دبیو فشرده بود که بومگیو یه سال مدرسه ش رو برای جبران دوران کارآموزی کوتاهش عقب انداخت انقدر سخت بود . بومگیو بچه شیطونی بود و خودش رو مودمیکرد میکنه ولی یه ساله نیم دوساله دیگه نمیکنه چرا؟ چون یه سری موا که درک ندارن وقتایی که بومگیو حالش خوب نبود نمیتونست شیطونی کنه بهش هیت میدادن و ازش انتظار توقعات بیجا داشتن و خب یادتون باشه بومگیو وقتی شیطونه که حالش خوب باشه

هیونینگ کای 20 ساله (متولد 2002 همسن تهیون) کای بچم تو دوران دبیو خیلی اذیت شده و از لحاظ روحی اوضاع خوبی نداشته کای مادر پدرش طلاق گرفتن و کای با اینکه پدرش رو خیلی دوست داشت پدرش میره امریکا و با یه زن دیگه ازدواج میکنه (به ما چه ؟) و کای به خواهر بزرگش تکیه میکنه و خب از اون موقع درسته کای همیشه لبخند رو لبشه و ارومه ولی درونگراست و اگر حالش خوب نباشه متوجه شدنش سختههه یا غیر ممکن

برای همناست که خودمو میکشم از پسرا حمایت کنید واسه همینه خودمو میکشم که ناراحتشون نکنیم من پسرامو دوست دارم :))
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عرررر عالی بوووووود
مرسی سایا کوشولوم^^
^-^
سلام میشه فالوم کنید و در مسابقه ام شرکت کنید
منم همین کارو میکنم ❤️😙
چشم انجام میدم
عالیح بود :)تنکص
مرسییییی