ماجراجویی آدرینا(ماجراجویی در جنگل بهار7)پارت2

آنچه در قبل خواندید: مارین:راستی آدرینا؟!بعد آدرینا بیهوش می شه(من لوس مینویسم بی زحمت هیت ندید باتشکر^_^💖) مارین:(نفس عمیق💨)(معنی استیکر و می دونم ولی استیکر نفس عمیق کشیدن پیدا نشد😂)میره آدرینا و میزاره رو تخت میره دنبال گیاه دارویی 1-گل سفید2-گل زرد (بعدا باهاش آشنا میشید^^)3-گل آبی(بعدا با اینم آشنا میشید^^) مارین:بعد سریع به خونش میره و

بعد میره پیش آدرینا و بعد گل های دارویی و مخلوط می کنه و..... بعد یک دارو میسازه و به آدرینا می ده(حال آدرینا: بدنش داره محو می شه و اگه کامل محو شه میمیره) بعد 3ساعت مارین:خروپفففففففف آدرینا:هااااااا(خمیازه)(باز کردن چشم ها) آدرینا:این بشر چرا خوابه-_-(به یاد آوردن) آدرینا:*_* مارین:هاااااا(خمیازه ،با کردن چشم ها) مارین:عه خوب شدی؟..... خداروشکر آدرینا:ممنون!~_~ مارین:خواهش^^ فکر کنم بخاطر اون گل بنفشه ولی نگران نباش 92درصد خوب شدی من میرم الان میام از جات تکون نخور💨(رفتن)(استیکرش نیست چه کنیم😂) پنج دقیقه بعد مارین:بفرما اینم سوپ^^ آدرینا:ماشالله پسرام آشپز شدن😂 مارین:تعریفه یا توهین؟؟ آدرینا:یک چیزی بین دوتاش😂 مارین:😂بگذریم بخور تا من برم برای محض اطمینان بازم دارو درست کنم ^^ آدرینا:باشه ممنون💖^^ بعد از ساختن..... آدرینا:سلام مارین:سلام بفرما اینم دارو میزارمش تو کیفت آدرینا:ممنون💖راستی میدونی چجوری به شهرم برگردم؟! مارین:عه تو هم مال شهر انسان هایی!خیلی ها نتونستند برند چون جاشو نمیدونستند ولی من می دونم بیا دنبالم کیفتم کامل جمعِ خیالت راهت برش دار و دنبالم بیا^^.......خب صبر کن بفرما این دستبند و بگیر کمک خواستی محکم بگیرش من میام^^

مارین:~~~~~~(خوندن ورد) آدرینا:O.O مارین:بفرما خب از این پله ها میری بالا بعد میرسی به شهرت فقط حواست باشه که نیوفتی^_^ آدرینا:ممنون💖💖💖💖(و حرکت می کنه) همون لحظه از شانس گندش زمین میلرزه و از پله ها می افته مارین:آدریناااااا آدرینا:یا بنی پشم

امیدوارم خوشتون اومده باشه💖ممنون میشم لایک کنید و کامنت بذارید💖 بعدی=5کامنت^^4لایک^^5بازدید^^ پوستر👆