ببخشید دیر شد💜💙💙💜
خوابم برد بعد یکهو حس کردم چند نفر دارن بالای سرم حرف میزنن سرم و بالا اوردم دیدم 4 تا پسر خوشتیپ بالا سرمن سریع خودمو جمع و جور کردم گفتم:ببخشید کاری داشتید.. ☺☺. یکیشون که اسمش مایکل بود گفت:خانم پیش خدمت چرا اینجا خوابیدید؟ 😕اونم سرجای طراح رقص کمپانی😒😒. گفتم:ببخشید ولی من خود طراح رقص هستم آنیتا دول☺(اسم شما).. مایکل:ای وای ببخشید نشناختم😅😅.. گفتم:عیبی نداره منم تازه اومدم🤠🤠.. مایکل:موافقید یک سر باهم بریم کافه😉😉.. تو ذهنم:(باید یک بهونه ای بیارم تهیونگ بفهمه یا ناراحت میشه یا ولم میکنه😓😓) به مایکل گفتم:ببخشید من فعلا کار دارم و نمی تونم😶😶،، (چقدر تو این بخش گفتم ببخشید😂😂) مایکل:اوو باشه میبینمت👋👋.. .. رفتم تو سالن کمپانی و.......
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
سلام پارت بعد پس کووووووو
تازه داستانت هم عالی بود
بی صبرانه منتظر پارت بعدم آجی جون😇🥰
همونجور که گفتی کوتاه بود ولی عالی بود
بی صبرانه و کنجکاوانه منتظر پارت بعدم😇🥰
😊😉
مرسییییییییی لاوم این پارت عالی بود 💜
پارت بعد🔫🙂😐🔪
البته همه پارت ها عالی بودن