فقط چون دوستون دارم گذاشتم ها از امروز هم شرط دارم 😂😝
ات و جین به سمت بیرون رفتن جین:کجا بریم ات:ام کافه جین:باشه پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد ات و جین به سمت یکی از میز ها رفتن که ۸ تا صندلی داشت ات:صندلی زیاد نیست؟جین:دوست هام هم میان ات:باشه جین:اوه پسرا چه خبرا این زنده ات اعضا:سلام ات:تهیونگ؟تهیونگ:ات ؟جین:آشنا در اومد و بعد ات میره تهیونگ رو بقل میکنه (نکته:روز شهر بازی تهیونگ نبود )ات:چرا ندیدمت اون روز ته:آخه نبودم جین:خب ایشون کی باشن ات:دوست پنج ساله من جین:پنج ساله میشناسیش شوگا:پس تو همون دختری ات:کدوم دختر شوگا:ام اون خیلی در بارت حرف میزد جین:آرا آره اتو تهیونگ رفتن یه گوشه و شروع کردن باهم صحبت کردن تهیونگ:پس ازدواج کردی اونم با دوست صمیمی من ات:اوهوم تهبونگ:خونه ما میمونید ات:خونه ما ؟جین:چی پچ پچ میکنید ات:هیچی تهیونگ:هنوزم اون جوری هستی ات:هیم آره جین:چطوری ات:هیجوری
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
پارت پنج رو گذاشتم
پارت شیش هم دارم مینویسم
شوخی کردم دارم مینویسم
پارت بعد نمی زارم
میخوام زجرتون بدم 😝
پارت بعد رو مینویسم
لطفا کامنت بزارید
رفت تو اتاق
آنچه خواهید خواند
تو تو اتی ....این جینی یه که میشناسم....خوس اومدید ....چی فکر کردی .....اینجا چیکار میکنی ....ببخشید قربان .....من مافیام
سو نگاهی به خونه انداخت و نفس عمیقی کشید سو:قربان غذا میخواید جین:آره سو:من یه جوری نودل رو میپزم اونجوری میخواید جین:هر جور باشم میخورم ات به سمت آشپز خونه رفت و موهاشو بالا بست جین داشن به سو نگاه میکرد چون خیلی شبیه ات بود خیلی سو غذا رو داشت میپخت اون رو نودل گوشت گذاشته بود همرا با کاهو چینی (شکمو ها میفهمن چی میگم)و کمی آب نودل شیرین ملس (نویسنده در غذا جزئیات زیادی انجام میده چون بک گشنس دو عشق دومش غذاست )جین نگاهی به غذا انداخت دقیقا جوری که ات میپخت بود جین غذا رو عوض داد و رفت تو
توی خونه شوگا :مواظب رفتارت باش چون عصبانی هستی عصبانیتت رو سر خدمت کار جدید خالی نکنی جین:باشه تق تق تق تق جین:حتما خدمت کاره جدیده سو:سلام قربان من پارک سو هستم خدمت کار جدید جین چیزی که دیده بود رو باور نمیکرد اون خیلی شبیه ات بود حتی صداش و موهاش جین:بیا تو
ات و جین به سمت بالا کوه میرن ات:جین میدونی چیه من من سرطان دارم جین:چی چی ات:شانس زنده موندن ۲ درصده جین:نه نه هق ات از پیشم نرو ۳ ماه بعد ات فوت شده بود جین کناز قبر ات نشسته بود و باهاش حرف میزد شوگا:جین باید بریم خونه جین:نه نه ات سردشه
تو نظرات همین پارت میزارم
پارت چهار نمیاد
خیلی مهمه این پارت ۴