سخته پیشش باشی پارت دو

ولی دیدن من خوابیدم و رفتم پیش دکتر که ببینن من چم شده وقتی رفتن دکتر: کدومتون همسر این خانم هستید همه سکوت کردن می خواستم بلند شم که بگم من همسر ندارم که یهو

کوک گفت بفرمایید چش شده من نامزدشم (چرا احساس کردم اون موقه که قلبم اومد توی دهنم) خب باید بهتون بگم که این خانم خیلی تنهان و.نگران یه فرده همیشه ولی معلوم نیس اون فرد کیه و هر وقت که اون رو می بینه عرق می کنه دروس می گم

کوک: بله همیشه عرق می کنه ولی من اینو به خستگیش می بینم (کوک که حالش خیلی داغون بود)(این هارو با توجه به بروز ترین دستگاه قرن که همه چیزرو می گه گفت) و باید تنهاییش و استرسس درباره اون فرد رفع بشه و با توجه به دستگاه این خانم بیشتر به فکر دیگرانن تا خودشون و عمرش داره روز به روز کمتر میشه لطفا بیشتر کنار نامزدتون باشید کوک : اوو تلاش خودمو می کنم که بیشتر کنارش باشم

من: نمی خواستم بیدار بشم می خواستم بمیرم چون دیگه فهمیده بودن من کوک رو دوس دارم پسرا اومدن تو دیدن که من بیدارم و همه حرف هارو شنیدم ولی من خودمو به اون راه زدم و گفتم که هیچی نشنیدم اتاق سکوت بود که یهو کوک سکوتو شکست و گفت ا/ت کی بر میگردی ایران

خب برای بچه ها نمی دونم ولی من میام دوس دارم یه سفر به ایران بیام پس باهم میریم امممممم خب مرخصی داری؟؟؟ اره دارم خب من که خیلی دوس دارم هم شمارو به ممانو خواهرم و دوستم معرفی می کنم هم بهمون خوش میگذره

کوک:اووو خب چجوری معرفیمون می کنی من:خب می گم این هفتا فرشته همیشه پیشم بودن و پیششون بهترین روزارو گذروندم کوک: اسمامونو چه جوری می گی

من:ممممم می گم کیم نامجون کیم سوک جین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جئون جانگ کوک بی تی اسسسس هممون خندیدیم اوو راستی فن ساین چطور بود

پارت بعد بایی ولی ببین برو صفحه بعد می خوام یه چیز خیلی مهم بگم

مممم مثل همیشه کسل کننده (همشون باهم گفتن) بعدش از اتاق اومدیم بیرون من می خواستم برم خونه که کوک گفت خودم می رسونمت سوارماشین شدیم حرکت کردیم توی راه کوک انداخت یکی از اهنگ هایی که خودش خونده بود می دونست من فقط با اون ارامش می گیرم خودم تو شک بودم که از کجا می دونه که من با این اهنگ ارامش می گیرم داشتم باخودم ازین فکرا می کردم که گفت

جدیدا کلک شدییی با خنده گفت من: چییی چراا کلک کوک: چون یکی رو دوس داریو بهش اعتراف نمی کنی من:خدایاااا الان چی بگممممممم(توی ذهنم) چیزه چی می گی کیو دوس دارم کی اعتراف چی کوک:خودتو به اون راه نزن کلک منو دوس داری ارهههه من:چیی من تورو دوس داشته باشم هههه هیچکس تو چیزه ینی ای خداااا اره من تورو دوس دارم ولی نمی خواستم بهت بگم چون می دونستم خیلی از فن ها اینرو گفتن و توهم ردشون کردی کوک: می دونی چیه عشقم منم تورو دوس دارم ولی منم نمی تونستم بهت بگم فقط می خوام بمیرم کوک اجازه می دی کوک: ممم نه اجازه نمی دم نباید از پیشم بری اگه بری نمی تونم یه روز دیگه زندع بمونم ولی خدایی چرا وقتی به من میرسی عرق می کنی حین میکاپ من:چیزه اخه می دونی چیه ممممم نمی تونم راحت تو چشات نگا کنم کوک: خب ازین به بعد باید هر روز و هر شب چشای شوهرتو نگا کنی اگه این کارو کنی خونه پر میشه از عرق من تو دهنم: ینی الان اون منو به چشمم زنش می بینه کوک: اره خب دوس داری به چه چیزی ببینت نظرت راجب بیبی گرل چیه ؟؟ من: از کجا ذهنمو خوندی؟؟ کوک:دیگه دیگه من:اووووووووو کوککککک هواسمون به حرف گرم بود ببین اصلا معلوم نیس کجا میری کوک:چرا معلومه دارم کجا می برمت داریم می ریم خونه خودمون دیگه من: اها باش..... چییییی خونه خودمونننننن (از این به بعد کوکرو به* و خودموبه # نشون می دوم) *اره دیگه #الان چیکار کنممممم *چی چیکار کنی تو امشب خونه خودت و من می خوابی دیگه لازم نیس بری تو اون هتل مزخرف ولی من میرم خوابگا پیش پسرا اوکی :؟ #اخه *اخه ماخه نداره همین که گفتم دیگه رو حرف عشق حرف نزن مگرنه بلا های بد میاد سرت باهم خندیدم رسیدیم خونه کوک رفتم تو و دیدم یه خونه بود پر از تچهیزات * اینجا بخواب فردا خودم میام می خوام خودم برات صبحونه درست کنم بوس لپمو کرد و گفت خواب های خوب ببینی عشقم ازش خداحافظی کردمو اینقدر خسته بودم که رو کاناپه خوابم برد صبح که بیدار شدم دیدم میز نهار خوری روبروم پر شده از انواع صبحونه با کوک صبحونه خوردیم و رفتیم کمپانی...... اینم از این پارت نظر یادت نره