
سلااااممم سلام صد تا سلام عزیزای دل😍 اومدم با قسمت 4 از داستانم در حال نوشتن قسمت های بعدم زودی میاد دوستون دارم 💙 لیانا: وای برو دیگه بزار داستانو بخونن( بله چشم😂بفرمایید)
گوشیمو انداختم رو تخت رفتم پایین مامانم گفت: چی کار میکردی تو اتاق؟ گفتم اممم... هیچی داشتم درس میخوندم 😅 مامانم یه جوری نگام کرد 🤨 منم بحث رو عوض کردم گفتم شام چی داریم؟ مامانم گفت : اسپاگتی اماده س بیا بخور نشستم سر میز داشتم میخوردم 😋. به یه جا خیره شده بودم رفته بودم تو فکر این اون موجود کوچولو مامانم گفت: لیانا 😊 لیانااااا بله مامان 😅
گفت کجایی؟؟! هیچی.. 😅😅 من همینجام شامم رو خوردم رفتم تو اتاق با خودم گفتم وای خدا تا نفهمم قضیه چیه اروم نمیگیرم 🤦♀️ صبح شد مثل همیشه صورتم رو شستم رفتم پایین دیدم مامانم یه صبحونه ی مفصل درست کرده روی میز اب پرتقال، نیمرو، و کلی غذا اای جورواجور بود من تو راه پله مونده بودم داشتم به صبحونه نگاه میکردم مامانم گفت : چی شده نمیای بخوری؟ گفتم مامان چی کار کردی!! 😍😍 عجبب صبحونه ای امروز خبریه؟ مامانم گفت: نه عزیزم چه خبری 😅 همین طوری صبحونه دوست نداری؟ چرا مامان 😍 خیلیییی عالیهه نشستم رو صندلی شروع کردم از هر کدوم یه مقدار برداشتم انگار هتل بود 😂😂 و تند و تند خوردم مامانم گفت: گفت اروممم تررر خفه میشیاا😂 گفتم اخه خیلی خوشمزه اس😋😋! نوش جونت دخترم 😘 زود باش دانشگات دیر میشه ها!! گفتم ای واییی دیرم شدد😱 مامان. رفتم بالا لباسام رو سریع پوشیدم خیلی خوشحال بودم رفتم مدل موهام رو عوض کردم همیشه موهام دم اسبی بود ولی امروز باز گذاشتمشون ✨✨😍
در خونه رو باز کردم گفتم : خدافظ مامان 😄 خدافظ عزیزم 👋🏻 داشتم میرفتم سمت دانشگاه دیدم یه ماشین وایساد کنارم شیشه ماشین اومد پایین چهره ی ابراهام اومد جلوم گفت : سلام لیانا بیا سوار شو گفتم عه سلام ابراهام ممنون من پیاده میرم😅 خیلی اصرار کرد گفت راه کمی نیست سوار شو ☺️ قبول کردم نشستم صندلی عقب کنار ابراهام داشت با گوشیش کار میکرد من به صندلی جلوم خیره شده بودم 😳😂 یه دفعه آبراهام گفت : خب حالا بگو ببینم اون موجودی که دیدی چه شکلیه؟
گفتم : خب تا جایی که یادمه شکل یه توپ سبز کوچولو بود 😍🤗 خیلی هم ناز بود گفت میشه اون کتابی که گفته بودی رو ببینم؟؟ گفتم اره حتما 😶 کتاب رو از کیفم بیرون اوردم. اومدم بهش بدم کهه.. یکم احساس شک و تردید بهم دست داد😑 نکنه ابراهام منو لو بده 😬😥 بهش کتاب رو دادم.. گفت: ممنون ☺️ داشت میخوندش گفت : خیلی جالبههه عجیب ترین کتابی هست که خوندم 😳🤨 این کتاب رو باید یکی از پروفسور ها نوشته باشه🧐 ولی نمیدونم کی 🤔 کتاب رو گرفتم و گفتم بزار ببینم شاید اسمی چیزی توش باشه ! ولی پیدا نکردم 😐 ابراهام گفت : چیزی ندیدی؟؟ گفتم نه متاسفانه 🙁 رسیدیم دانشگاه گفتم : ممنون که رسوندیم🤗💙 گفت : خواهش میکنم 🙂 با هم از ماشین پیاده شدیم
و رفتیم داخل مثل اینکه خبریه 🤔 همه ی بچه ها وایساده بودن جلوی بورد روش یه کاغذ بزرگ بود که تاریخ شروع امتحاناتمون رو نوشته بود😅 ابراهام رو صدا کردم گفتم. : آبراهام یه لحظه بیا .. بچه ها جلومون وایساده بودن ای بابااا نمیتونستم خوب ببینم 😑😐😒 یکم صبر کردم.... چند نفر رفتن 🚶♀️🚶♂️ اومدم جلو و ازش عکس گرفتم و رفتم سر کلاس 🙃،📷 بلاخرههه😁😁 کلاسام تموم شد 😂😪 به ابراهام گفتم
بیا بریم همون اتاق رو نشونت بدم 😁 گفت : باشه منتظر شدیم همه برن... از کلاس رفتیم طرف همون اتاق در رو باز کردم دیدم اون موجود کوچولو هنوز داخل محفظه است و از دیدن من خوشحال شد 😍😍(اخیی ببخشید من برم 😂🚶♀️) خودشو داشت به شیشه میکوبوند 😂🤦♀️ گفتم هیسس🤫... ساکت باش کوچولو و گرنه میفهمن ما اینجاییم 😥 ابراهام دهنش باز مونده بود 😳😂 ابراهام!!؟ خوبی؟ 😂 وای تو راست میگفتی لیانا من تا حالا موجود فضایی ندیدم خیلی باحاله و یکمی ترسناک😬 خندم گرفت 😂
اوپس دستم رو گذاشتم جلو دهنم 🤫🤭گفتم اروم حرف بزنیم ابراهام گفت : باشه ابراهام رفت جلو گفت این دکمه چی کار میکنه؟ 🤔 یهویی زد رو دکمه 😱 گفتم نههههه نزننن در محفظه باز شد و موجود فضایی کوچولو اومد بیرون نزدیک بود جیغ بزنم 😱😥 گفتم آبراهاااممم چی کار کردییییییی😠😤😓 گفت اممم ببخشید 🤦♀️ گند زدم 😐 عصبانی شدم گفتم اگر
این موجود بهمون اسیب بزنه چی؟؟؟ موجود فضایی اومد جلوی پام وایساد و من رو نگاه کرد 🥺 با اون چشای عروسکیش 🥺😍 اخی خیلی ناز بود نازش کردم دیدم داره نورانی میشه وای چه خوشگل 😍😍
آبراهام گفت: میشه با خودمون ببریمش 🥺؟؟ گفتم اگر کسی بفهمه ما این موجود رو برداشتیم اخراجمون میکنن 😱😥 ولی ارزشش رو داره😊 ابراهام گفت هوراااا🥳🥳 ممنون لیانا 💙😉 گذاشتمش تو کیفم هی بالا و پایین میپرید گفتم آبراهام سریع بدو برو بیرون 😬🚶♀️ ممکنه کسی ما رو ببینه بدو بدو رفتیم بیرون از دانشگاه یه نفس عمیق کشیدم اخیشششش 😪😪
برگشتم خونه 🙃 سلام مامان 😊 سلام دخترم گفتم بابا کو؟ گفت بابات.. امم اونننن. 😥😥 امروز حالش بد. شد بردنش بیمارستان گفتم چییییییی😱😱 افتادم زمین اشک از چشمام ریخت 😭😭😭خواستم از خونه برم بیرون کهههه.........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه هااااااا بچه هاااااا بچه هااااا مژدهههه بیلی همین الان یه جایزه بردددددددد وایییییی قلبمممممممم
ارههه نفسممم دو تا جایزه گرف ولی خیلی کم بود😭😭😭😐💔
مبارکش باشه قشنگم🥺🤧
یدونه نبود؟
آرهههه خیلی کم بوووووووووووووووود 😭😭😭😭
نه دو تا هعی بمیرم چقدر کم بود💔
خیییییلی 😭😭😭😭
سلام بچه هااااا الان که دارم این پیامو میدم ساعت سه و ده دقیقست و بنده در انتظار گرمی اوارتس 😐😂
سلااااام اجی اره من نتونستم 3 لبدار شم 5 دیدم تا الان😂😂
دارم ذوق مرگ میشمممم بیلیییییی💚💚🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺😍😍😍😍😍😭😭😭😭😭😭😭
آرههه من که کل برنامه داشتم برای بیلی بوس میفرستادم 😂😂
دقیقا😂😂💋🥺💚
بچه ها ساعتش عوض شده به جای ۴ و نیم شده ۳ و نیم😟😟
آره عاجی اتفاقا میخواستن بیام بگممم😢
ولی از یه لحاظ هم بهتره چون میتونیم بیدار بمونیم🤩
وای آجی تو بیدار موندی؟
من خوابیدم ولی ساعت زنگ گذاشتم بیدار شدم 😂😂😂(, الان ساعت سه و ۱۰ دقیقه سن
شانام تستمه نرفتی کا🥺😳🍡
سلام بچه ها😐😹
بدون من چقدر سره گرمی بحث کردید هااا
راستی بلاخره گرمی ساعت چهاره یا شیش؟
من که خیلییییییی هیجان دارمممممممم😭😭😭
سلام عاجی جونم 😂😂😽
به صورت زنده 4 صبحه ولی میشه پلاس 2 دید 6 صل نگاه کرد:) منممم😂🥺🥺💙💙💙💙💙💙💙💙💙
ساعت ۴ و نیم صبح🙁🙁🙁اما اگه منوتو داشته باشی میتونی تو پلاس تو ببینی ساعت ۶ و نیم
الان من نفهمیدم عاجی های ماهم🤨😂
الان منو تو پلاس فرقی با منوتو داره؟
آره ما منوتو داریم🙂😂🤣
اره پلاس 1 یه ساعت قبل و پلاس 2 دو ساعت قبله😂😁
خب الان توضیح میدم آجی 😂
ببین مثلا تو اگه ساعت ۴ و نیم برنامه رو نبینی میتونی ساعت ۵ و نیم تو پلاس وان ببینی ساعت ۶ و نیم هم میتونی تو پلاس تو ببینی🙂
وای واقعا ممنون ازتون تازه الان فهمیدم چه خبره🤣
آجی من ی مدت تبودم دقیقا چی شده😂😂😂
هیچی بچه ها دارن. سر موجود کوچولومون دعوا میکنن که مال کی باسه😂😂😂😂لیانا هم که نمیده😂😐
😂
برید کنار ببینم مال خودمه😂😂😂یعنی منظورم اینه ک...لیانا جونم می دونم تاحالا باهم آشنا نشدیم...ولی...میشه ی مدت موجود کوچولوعو بهم قرض بدی😃سریع بهت بسش میدم شاید ی ...۳ هزار سال دیگ😁😁😁😁
جررررر از دست تو عاجی کارا😹😹
😂😂😂😂😂آره می دونم آجی بیلی جونم اما به توهم نمی دمشا😂😂😂😂شوخی کردم نصفش می کنیم😂😂😊
اجی چند وقته دارم از تستچی میرم 😭😭😭😭😭
ولی بجام دوستم سحر میاد
زودی میام
نههه اجییی چراا، 😭😭😭واسه چیییی
منو تنها نزارررر😭😭😭😭💔💔
سلام شانا جان
سحر هستم
حتما پیامت رو به ستاره میرسونم وقتی امد جوابت رو میده😉
واییی آجی کجا میری😭😭😭😭
سلام عزیزم
خوشبختم 👐💙😊
واسه چند وقت نیستش؟
با اینکه نمی شناسمت نرو دل آجیام می شکنه😂😂😂😂😍🙂
اوهوم حرف راست دستت دردنکنه اجی😂😂😘😘🥺💜💙
اونی که گفتی نرو دل اجیام میشکنه
ستاره رفت من امدم جاش😁😁😁😁
😂 😘
یعنی ستاره دیگه نمیاد؟ 🥺😐
چرا شانا جون میاد
چند روز نیستش
اهان خب پس 😊💙
واییییی من دیگه مردم پس چرا منتشر نمیشه😭😭
من که مردم 😂😐
دو هفته اس تو بررسیه واییی خداااا😩
انشالله که ثبت میشه
دوشنبه ساعت ۶ هم میده؟😃
اره. ساعت 6 صب پلاس تو میده🥺😍☁️
آخع مت از کجاااا منوتو پلاسو پیدا کنممم😑
براستی تست جدیدمه بیخون
اپیکشن منوتو هم میتونه نصب کنی ببینی هر وقت دلت خواست 🙃
رفتی تستمو آجی؟
منم تو تبلیغات منوتو دیدم که ساعت چهار و نیم میده آخه من کسیم که بعضی مواقع ساعت ۱۲ بیدار میشم بعد بیام چهار و نیم صبح ببینم 😐 درسته که میتونم تکرارشو ببینم ولی چون به صورت زنده یه هیجانی داره برای همین میخوام زودتر بخوابم که ساعت ۴ بیدار شم😃
دقیقا منم همینطور آجی 😂😍😽
😹😹
اجی داستانممممم منتشر شد.اگر شد انجامش بده
الان میرم میخونم اجی جونممم😍😍