
سلام عزیزان پارت دوم😘
از زبان تو) از کافه اومدیم بیرون رفتیم یه فروشگاه و مواد غذایی خریدیم بعد رفتیم خونه تو:الی کلیدا دست تو هست آیا؟🤨 الی:آره الان درو باز میکنم تو:باشه الی درو باز کرد من با سرعت تمام دویدم سمت آشپزخونه خریدا رو گذاشتم بعد دویدم اومدم رو حال رو کاناپه ولو شدم الی:چته روانی😳 تو:خب خسته بودم😄 الی:باشه من برم یه دوش بگیرم تو:باشه برو منم تلویزیون نگاه کنم از زبون کوکی) از کافه اومدیم بیرون بعد یکم قدم زدیم و رفتیم خونه (داخل خونه)
نامجون:کجا بودین🤨 وی:کافه جین:کدوم کافه🤨 کوکی:کافه ی ونچا🙄 هوپی:چقدر داخل کافه میشین😕 کوکی:بعدش یکم قدم زدیم همین اهههه بیخیال من برم یه دوش بگیرم🙄 و:منم برم لباسامو عوض کنم جین:باشه برین کوکی:آب خوبه؟ جیمین:عالیه😉
ساعت یازده شب از زبان تو) نشستم یه خورده تلویزیون نگاه کنم آخ جون فیلم مورد علاقمه😛 الی:چی نگاه میکنی؟ تو:هیععععع ترسیدم دختر الی:😅حالا بگو نگاه میکنی تو:انتقام جویان الی:عهههه من این فیلمو خیلی دوست دارم وایسا برم خوراکی بیارم بخوریم تو:باشه بدوووو الی رفت:چیپس_پفک_دلستر_شکلات_اورد (جام خالی😅)داشتیم میخوردیم و نگاه میکردیم
الی:عههههه بکشش تو:عه الی چی میگی اون خو کاری نکرد الی:چرا کرد اونو تحویل پلیس داد تو:چی میگی تقصیر خودشو الی:چیییی میگیییی الی🤨 الی:خودت چی میگی آیلا فیلمو نگاه کن حرفم نزن تو:تو اول شروع کردی الی:🔪🔪 تو:باشه بابا هیچی نمیگم🤐 الی:آفرین دختر خوب تو:😒
از زبان کوکی) خب بچه ها شام که خودیم الان چیکار کنیم هوپی:امممم بیاین فیلم نگاه کنیم شوگا:نه بهتره بخوابیم😴 جیمین:اگه ماجراجویی باشه چی؟😏 شوگا:من دیگه خوابم پرید😅 جیمین:عهههه نه بابا😅 نامجون:بزار دیگه فیلمو هوپی:باشه کوکی:میگم وی وی:بله کوکی:امممم وی:امممم؟ کوکی:ولش یادم رفت😁 وی:😐 جین:نمیشه رمانتیک ببینیم شوگا:میخوای چندتا عروسکم بیارم بگیریم بقلمون جین:😐😑 شوگا:رمانتیک چیه بابا اکشن خوبه مگه دختریم رمانتیک نگاه کنیمو گریه کنیم جین:مگه فقط دخترا نگاه میکنن نامجون:بزارین نگاه کنیم🙄 جین:من که چیزی نگفتم😑 نامجون:🔪🔪🔪 جین:باشه بابا😑
از زبان تو) (نکته الان ساعت یکه شبه) تو:عههههه تمام شد >_
از زبان کوکی) بعد اینکه فیلمو دیدیم هرکدوممون رفتیم اتاقامون من دراز کشیدم رو تخت ولی خوابم نمیبرد🔪😕 اون دختر امروزیه داخل کافه خیلی خوشکل بودا (داره با خودش حرف میزنه) اههه ول کن چیکار به دختر مردم داری ولی یه جوری نگاه میکرد فکر کنم شاختمون ول کن کوک بگیر بکپ(دور از جون) ول کن بزا برم برم آب بخورم بعد بخوابم رفتم دره یخچالو باز کردم آب خوردم بعد درشو بستم برگشتم دیدم وی عین روح جلوم ظاهر میشه کوکی:هیییییع پسر سکتم دهدی(دور از جون) وی:چیه آدم ندیدی🙄 کوکی:دیدم ولی نه اینجوری که یهو ظاهر میشن وی:بیخیال اینجا چیکار میکنی کوکی:اومدم آب بخورم تو؟ وی:منم کوکی:خب باشه بخور من برم بخوابم(وای تشنم شد🤦♀️😅) وی:باشه برو شب بخیر کوکی:شب بخیر😊
از زبان تو) عههههه چرا خوابم نمیبره😑 راستی اون دوتا خیلی مشکوک بودن خیلی دوست داشتم ببینم کین وایییییی دارم از کنجکاوی میمیرم اگه الی میزاشت حتما مچشونو میگرفتم چقدر هم مشکوک نگاه میکردن عهههه بیخیال آیلا (فردا صبح) (از زبان تو باز هم) خب بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم و رفتم پایین (نکته خونتون دوبلکسه حال آشپز خونش و حالش طبقه ی پایین اتاقا و سرویس بهداشتی ها هم بالا) از پله رفتم پایین با چیزی که دیدی خشکم زد
دیدیم الی یه صبحونه ی مفصل درست کرده تو:😳 الی:صبح تو هم بخیر آیلا خانم تو:ص.......صبح بخیر مهربون شدی الی:من همیشه بودم بیخیال بیا بخور نشستم و خوردم خیلی خوش مزه بود(بازم جامون خالی😌) تو:خیلی خوشمزه بود ممنون آجی😋😊 الی:نوش جانت عزیزم
هز زبان کوکی) بیدار شدم دست و صورتمو شستم بعد رفتم پیش بقیه جین مثل همیشه برامون صبحانه درست کرده بود خوردیمو نشستیم رو مبلا سکوت حکم فرما بود که هوپی سکوتو شکوندو گفت.......(خب بچه ها این پارت هم تمام راستی فکر میکن امروز هجدهم بهمن باشه ببخشید کم نوشتم گوشیم شارژش داره تمام میشه و سعی کردم همین پارتو باهاش بنویسم اگه دوست داشتید کامنت بزارید و بگید دوست دارید پارت بعدی چجوری باشه🙂😉) بای بای😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییی بید لاولی💜💜😍😍😍😍😍😍
راستی عاجی میشی؟
گوگولیم😻💜
بچه ها تسچی دیر منتشر میکنه😑
آره خیلی🥺🥺
عالی بود😍🥰
بی صبرانه منتظر پارت بعدم😊😇
عالی بود زود پارت بعدی رو بزار و
گفتی که چطوری باشه یکم رمانتیک تر هیجانی اکشن
عالی میشه 😍😍😍
اابته هر چی دوست داری مرسی لاوم
💋💜
چشم سعی میکنم که همه ی نکاتی که گفتین رو توی پارت های بعد انجام بدم راستی من میخوام سه پارت رو باهم بزارم🙂
عااالی♥✌🏻