❤لیدی باگ و کت نوار❤پارت ۳❤

لیدی باگ: وقتی دیدم که کت نوار داره منو به اسم مرینت صدا میکنه تعجب کردم و گفتم از کجا فهمیدی؟ کت نوار: دیگه دیگه لیدی باگ:وقتی کت جواب درست بهم نداد از بالای برج ایفل پرتش کردم پایین کت نوار: بانوی من چرا پرتم کردی؟ لیدی باگ: با یویوم گرفتمش و گفتم میگی از کجا فهمیدی یا نه؟ کت نوار: اگه نگم چیکارم میکنی؟(نکته:لیدی باگ کت نوار رو همین اولای برج ایفل گرفت) لیدی باگ: اینجوری ولت میکنم که یهووو

یهوو (لیدی باگ که داشت شوخی میکرد کت نوار رو واقعا ول کرد کت نوار فکر کرد لیدی باگ داره شوخی میکنه واقعا لیدی باگ و کت نوار تا به خودشون اومدن دیدن که کت نوار افتاده و البته این کار لیدی باگ بود) لیدی باگ: اییی وای کت ببخشید از دستم در رفت کَت؟ کَت؟ چرا جوابمو نمیدی😨؟ کت لطفا چشاتو باز کن غلط کردم کت (کت نوار رفته گل بچینه🤣) لیدی باگ: نویسنده خفه شو (نویسنده: چشم😐) لیدی باگ: کت لطفا بیدار شو کت نوار: بعد از چند دقیقه چشمامو به زور باز کردم دیدم لیدی باگ داره با گریه میگه کت بیدار شو کت نوار: بانو جان تو خوبی؟ لیدی باگ: کت من خوبم تو خوبی؟ کت نوار: من نمیتونم دست و پام رو تکون بدم لیدی باگ: اااااا الان میبرمت بیمارستان راستی ببخشید من داشتم باهات شوخی میکردم کت نوار: باشه اشکال نداره بانو لیدی باگ: داشتم با کت نوار حرف میزدم و خواستم ببرمش بیمارستان که یهووو

یهووو شدوماث اومد و گفت: به به به اومدم الان که ضعیف شدین و خود درگیری دارین معجزه گراتون رو بگیرم هاهاها کت نوار: بانوی من از اینجا فرار کن برو یار کمکی بیار (کت نوار به زور بلند شد اما خیلی درد داشت) لیدی باگ: نه من تو رو تنها نمیذارم کت نوار: همین که گفتم برو سریع لیدی باگ: باشه ولی مواظب خودت باش و رفت شدوماث: خب خب میبینم که اون تورو از برج ایفل پرتت کرد و بعد هم که فرار کرد و تنهات گذاشت کت نوار تو همیشه تنهایی بیا و با هم معجزه گر لیدی باگ رو بگیریم و وقتی من آرزوم رو بر آورده کردم بهت بر میگردونم کت نوار: تو چه آرزویی داری؟ راستی هر آرزویی که داری یه بهایی داره شدوماث: من نمیخوام به یک پسر زخمی آسیب بزنم من میدونم اگه الان باهات بجنگم معجزه گرت رو میگرم پس بیا بدون خون ریزی معجزه گرت رو بده به من

شدوماث ادامه داد: من میخوام همسرم رو زنده کنم کت نوار: همسرتو میخوای زنده کنی؟ ولی اگه همسرتو زنده کنی شاید بچت نمیدونم بچه داری یا نه ولی یکی از اعضای نزدیک خانوادت میمیرن تا همسرت زنده بشه شدوماث: خب چیکار کنم من این کار رو برای بچم میکنم اون از بچه گیش مامانش مرده کت نوار: خب بیا یه کاری کنیم تو به ما بگو کی هستی منم یه جوری کمکت میکنم که بدون دردسر همسرت رو زنده کنی شدوماث: از کجا به شما اعتماد کنم؟ (که ناگهان لیدی باگ و بقیه اعضای گروه آمدند) تا اومدن حمله کنن من جلوی شدوماث واستادمو گفتم بس کنید همه وایسادن و گفتن: شرور شدی؟ کت نوار: نه فقط به حرف های شدوماث گوش دادم و همه ماجرارو بهشون گفتم و شدوماث هم تایید کرد حرف منو کت نوار: شدوماث ما آدم های خوبیم برای همین میتونی به ما اعتماد کنی و گفتم من به حالت عادی بر میگردم و بعد میدونی کی هستم و میتونی به من اعتماد کنی همین جوری که من دارم بهت اعتماد میکنم

ولی بعدش تو هم باید به حالت عادی برگردی شدوماث: خب باشه قبوله لیدی باگ: کت نوار این کار رو نکن کت نوار: نه بانوی من اگرم چیزی شد شما ها رو دارم و بعد گفت(پلگ پنجه ها داخل) و به حالت عادی برگشت ( قیافه شدوماث:😨 قیافه لیدی باگ و بقیه اعضا:😨😨 قیافه آدرین و پلگ:😎😎) شدوماث گفت: آدرین تو کت نواری و بعد گفت(نورو و دوسو جداشید) و بعد (نورو بال های تاریک بسته) (قیافه همه:😨) آدرین: بابا تو تو این همه وقت دشمن من بودی و میخوای مامان رو نجات بدی چرااا آخه گابریل: من به خاطر تو این کار رو میکنم آدرین: من تو اصلا تو زندگیت به من فکر هم میکنی و بعد سریع معجزه گراشو گرفتم و دادم به کفشدوزک و گفتم بانوی من راهی برای برگشت مادرم هس؟ لیدی باگ: نمیدونم باید از (همون یارویی که وقتی استاد فو شرور شد تو فصل ۴ استاد استاد فو) بپرسیم فردا شد و

و پارت تموم شد من خیلی خسته شدم لطفا لایک کن کامنت بزار و ناظر ثبت کن بای