
سیلام 🥰 ببخشید چند وقتی حضور نداشتم ☹️ اخه دیگه فقط جمعه ها میتونم بنویسم خیلی سرم شلوغه همونطور که گفتم توی پارت قبل باید به کار های گروه دوبلاژ هم برسم برای همین کمتر میام توی تستچی😪 راستی موافقید که پارت ۴ جوک هایی که زمینو گاز میگیری رو بذارم ؟؟ (ووواهای تو میخوای تست درست کنی معروف بشی من نظر بدم ووواهای) خب واقعا میخواید ؟ اگه میخواید توی کامنت ها برام بنویسید پارت ۴ جوکرهایی که زمینو گاز میگیری خب از این پارت سفرشون شروع میشه
مرینت : بچه ها وقتشه که بریم استاد ! اولین کشوری که باید بریم کجاست ؟ استاد : باید اول بریم چین یه سری وسایل برای سفر جمع کنیم البته از یاد نره که توی چین معجزه گری وجود نداره که پیدا کنیم چون همشون توی معبد هستن نینو : ادرین کجا مونده رفیق 😜 مرینت : الان هاست که برسه ادرین : سلام بچه ها سلام مرینت سلام استاد دیر که نکردم ؟ استاد : نه ادرین مرینت : استاد با چی سفر میکنیم ؟؟ استاد : معجزه گر لاکپشت برای منه و معجزه گر اسب رو به نینو بده تا با اون بریم مرینت : چشم استاد استاد : مرینت و ادرین باید یه چیزی رو بهتون بگم که خودتون هم متوجه بشید ! مرینت : چی استاد ؟؟
استاد : معجزه گر ها امروز ۱۰۰۰۰ساله میشن که به وجود اومدن و هر ۱۰۰۰ سال یک بار قدرت جدید میگیرن و وقتی اونها قدرت جدید بگیرن بقیه معجزه گر ها هم قدرت جدید میگیرن مثلا لاکپشت فکر کنم توی ۱۰۰۰۰ سالگیش به غیر از سپر قدرت پرواز بگیره مرینت : اما استاد یعنی چجوری ما یه قدرت میگیریم و بقیه قدرت ها به بقیه معجزه گر ها داده میشه ؟؟ استاد : اره و لاکی چارم به معجزه گر اسب میرسه و کتاکلیزم هم به روباه میرسه و قدرت چوب دستی و یویو کفشدوزک و گربه به لاکپشت میرسه
ادرین : استاد ما چجوری پرواز کنیم ؟ استاد : نمیدونم باید صبر کنیم تا تیکی و پلگ قدرت جدید بگیرن تا بفهمیم مرینت : اهان پس راه بیفتیم نینو تبدیل شو و ما رو به معبد تلپورت کن نینو : چشم استاد : بچه ها تبدیل بشید مرینت : تیکی اسپاتس آن ادرین : پلگ کلاز اوت نینو : کالکی نعل رو سم بکوب ( نمیدونم این درست باشه یا نه ) الیا : تیریکس بیا حمله ور بشیم استاد : ویز لاک پدیدار نینو : بفرمایید توی معبد : ( بچه ها ببخشید اسم نگهبان رو چیزی به ذهنم نرسید پس مینویسم نگهبان ) نگهبان: عو فو تو برگشتی پس گروه رو جمع کردی ؟ استاد : اره نگهبان : مرینت کدوم شما هستید ؟ مرینت : من هستم نگهبان : تو لایق نگهبان بودن از میراکلس فرانسه نیستی معجزه گرت رو تحویل بده استاد : اما نگهبان : اما نداره هیچ دختری تا الان نگهبان نبوده و نمیتونه هم باشه ( به دختر ها برنخوره ) مرینت : _شما برای من تصمیم نمیگیری حاجآقا (😂)_ نگهبان : حالا میفهمی که کی میتونه و کی نمیتونه
نگهبان : تیکی به سمت من بیا راوی : با این ورد ناگهان تیکی به صورت بیهوش از گوشواره مرینت در اومد و گوشواره های مرینت غیب شد مرینت وقتی دید تیکی توی اون حالته گفت : کت اماده ای ؟ استاد : مرینت این کارو نکن اون نگهبان و فقط معجزه گرت رو گرفته تیکی هم به خواب رفته برای اینکه قدرت های جدید بگیره کت : کتاکلیزم هی پیری معجزه گر عشق منو میدی یا بزنم پودرت کنم ؟ نگهبان: پلگ به خواب فرو برو راوی: پلگ هم مثل تیکی شد
ادرین : تو یه نگهبان میراکلس نیستی تو یه هیولایی😠😖😖😭فو : ادرین اروم باش گفتم که خوابشون به خاطر اینه که میخوان قدرت جدید بگیرن نگهبان : شما لیدی باگ و کت نوار هستید پس باید بدون میراکلس هم بتونید از خودتون دفاع کنید پس با من بیاید برای آموزش های لازم مرینت و ادرین : یعنی این ها همش یه امتحان بود 😐🤧 استاد : من اینجا میمونم شما هم به آموزش هاتون برسید
راوی: تیکی و پلگ با هم بیدار شدن و گفتن: وای ۱۰۰۰سال بود که از این خواب ها نداشتم پلگ : حبه ی قند عسل( کلمات دوبله و زبان واقعی رو با هم ترکیب کردم) من میای با هم بریم این جاها یکم چرخ بزنیم ؟ تیکی : به شرطی که اون پنیر بوگندو رو نخوری و مثل من ماکارون بخوری ماکارون و کوکی اینطوری میام پلگ : قبوله قند عسل 😘❤️راوی : تیکی و پلگ رفتن و اونجا ها یکم بازی کردن استاد هم با ویز نقشه میکشه
استاد : ما باید اول از همه بعد از چین باید بریم ژاپن پیش وانگ که بپرسیم میراکلس ها کجاست البته شنیدم جدیدا پسرش نگهبان جدید شده و خودش هم داره دنبال میراکلس ها میگرده ویز : من میتونم با ارتباط ذهنی( اونهایی که رمان کوامیز لایف نوشته پارمیدا رو میخونن میدونن چی میگم ) با سابی کوامی استاد وانگ ارتباط برقرار کنم این لازمه ؟؟ استاد : نه فعلا ، تیکی پلگ بیاید اینجا پلگ : بله استاد اینجا هم نمیذاری من و حبه ی قند بازی کنیم ؟؟؟ تیکی : 🤧پلگ هیس استاد : باید بدونیم که چه قدرت هایی بهتون اضافه شده
مرینت : استاد تمرین امروز تمام شد با من کاری داشتید ؟؟ استاد : همین الان تبدیل شو که ببینیم چه قدرت هایی اضافه شده مرینت : تیکی اسپاتس آن استاد : توی راهنمای کاربر زده ببین اونجا چی نوشته مرینت : نامرئی شدن لیدی باگ و ابر قدرت جدید هم اینه که همه قدرت های میراکلس رو از این به بعد دارم wow چه جالب استاد : این عالیه
ادرین : مرینت قدرت جدیدت مثل خودت فوقالعاده هست عشقم ❤️🥰مرینت : ممنون تمام زندگی من پلگ : 🤮عو حالم به هم خورد جمع کنید خودتون رو 🤮 ادرین : 😂😂ای پلگ شیطون استاد : ادرین تو هم تبدیل شو ادرین : پلگ کلاز اوت خب قدرت جدید اینه که بتونم بعد از زدن کتاکلیزم توی همین حالت باشم و ابر قدرت حدیدم هم اینه که هر چند بار که بخوام کتاکلیزم بزنم این خیلی عالیه مرینت : باید یه جایی که برای تمرین باشه در اختیار ما بگذارید ، اوه صدای چی بود نگهبان : فو لیدی باگ کت نوار همتون از اینحا برید زود 😨
این هم این پارت 😊😘 راستی بچه ها توی نظرات بگید که کی پشت سرشون بود و اینکه بگم که در راه سفر جزو اسم میشه میشه گم نکنید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ناراحت که شدم😔😔 ولی خوب داستان خودته هر جور راحتی😭😭😭
راستی داداشی پارت چهار جک هابی که از خنده زمینو گاز میگیری رو بزاریا یادت نره 😁😉
عالی بود داداشی 🤩😍
راستی یک سوال ... تو چند سالته؟؟
داداشی منم دوازده سالم هجدهم اسفند تکمیل میشه🥳🥳
عالییییییییییییییییییی بود 😍
تورو خدا هر جمعه نزار هر روز تورو به جون عمم اون یکی عمم و اونیکی عممه دیگم و کلا هر نه تا عمه و چهار تا عموم و شیش تا خالم و هفت تا داییم