
حمایت لاوم
لیانا :عه زنگ خورد همه رفتن سر کلاس منم رفتم ولی میخواستم برم دفتر شکایت جونگکوک رو بکنم که پشیمون شدم دبیر ادبیات اومد سر کلاس بعد از کلی درس خوندن زنگ اخر بود داشتم میرفتم خونه که
دیدم ی ماشین هی داره میاد دنبالم که بعدش دید من محل نمیدم هیی بوق میزد کلافه شده بود برا همینبرگشتم میخواستم همه چی بارش کنم که دیدم این جونگکوک ع.،........و.......،...ض............ی که عیتکاشو درآورد و بهم اشاره کرد برم داخل ماشینش ومنو برسونه خونه که منم رفتم در ماشینو باز کردم گفتم:ببین جئون جونگکوک تو الان با من چکار داری هاننن ولمم کن از صب تا الان داری روانیم میکنی ولم کن دیگه(باداد) کوک:نمیکنم چون...
لیانا:چون هااا کوک:چون.. لیانا ببین اگه نمیخوای حرف بزنی تا من برم کوک:باشه باشه چون دوست دارم ایانا:هههه مارو گرفتی و درو محکم بستم به راهم ادامه دادم کوک:فک کرده دوسش دارم ب......د.......ب......خ......ت دارم بات بازی میکنم 😏😏
خببب خانم کیم لیانا حالا حالا ها باهات کار دارم😋😋لیانا:فک کرده من نمیدونم دارلع منو بازی میده فک کرده من گولشو میخورم هوفففففففف خیلی عصابم خورده
لیانا:زنگ زدم تهیونگ بیاد پیشم (مکالمه لیانا با تهیونگ) لیانا :الو سلام خوبی تهیونگ تهیونگ:سلام تو خوبی لیانا:ممنون تهیونگ:کاری داشتی؟؟؟ لیانا:ارع میگم میای پیشم تهیونگ:اتفاقی افتاده؟! لیانا :حالا تو بیا بهت میگم(پایان مکالمه تهیونگ و لیانا) تهیونگ:هوففففف من از زمانی که با لیانا دوست بودم یه حسای بهش داشتم و امروز اون پسره که اومد پیشش نشست خیلی عصابم خورد بود میخواستم یکی بکوبم تو صورتش ولی خب نشد هر وقتم که خواستم به لیانا حسن رو بگم میترسیدم حسش نصبت بهم عوض بشه😥

خب ببخشید که پارت ۴ رو دیر گذاشتم لایک و کامنت فراموش نشه خب شرط پارت بعدی ۶ تا کامنت ۷ تا لایک و۲۰ تا بازدید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد پلیز😭😭🥺🥺😭💞💞💞💞
چشم
مرسییییی💞
تصت جدیدمو ببینین:]🥀🙌🏻
تصت جدیدمو ببینین:]🥀🙌🏻
تصت جدیدمو ببینین:]🥀🙌🏻
تصت جدیدمو ببینین:]🥀🙌🏻
عالیییی❤💜
ممنونم
پارت بعد
عالی بود
مرسی
😗
عالی
آخرش شاد باشه
سریع و طولانی بزار
بش
سریع بزار
چشممم
پارت بعد
باش