عشق بی پایان 🥺❤🩹
پارت2️⃣
مادر کیم تهیونگه!؟ 😲
باورم نمیشد توی شوک بودم اون من رو بغل کرد و از من تشکر کرد از شوک در اومده بودم من ماسک زده بودم بهم گفت دخترم میتونم صورت تو ببینم
گفتم: حتماً
ماسک مو پایین کشیدم
چند دقیقه خانم کیم ماتش برده بود و بهم خیره شده بود من بهش گفتم خانم چیزی شده!؟
گفت: آم ببخشید عزیزم رفتم تو فکر
بازم ازم تشکر کرد و کلی اصرار کرد که برم خونش اما من قبول نکردم با این که از خدام بود بعد از کلی اصرار قبول کردم رفتم خونش واقعا شیک بود یعنی تهیونگ اونجا زندگی می کرد!؟
مادرش منو نشوند رو مبل
از زبان خانم کیم:«
اون
زیباترین دختری بود تا الان دیدم خیلی هم معدب بود چون تهیونگ پسر بزرگ این خانواده هست باید زودتر ازدواج کنه این دختر واقعا خوشگل و خیلی هم مناسبه امیدوارم هردوشون قبول کنن» •
ما داشتیم حرف میزدیم
که یهو ینفر گفت: مامان...
😂😂باش پارت بعدو نگم براتون هعی
پارتتتتتت بعدییییی
پارت بعددددددددددددددددددددد دددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
پارتبعد....?؟
پارت بعدیییییی
پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی هی پارت بعدی هی (😂😂😂😂😂جو کلاسی هست چیزی نیست 😂😂😂😂😂