9 اسلاید صحیح/غلط توسط: آکوا ..:) انتشار: 3 سال پیش 125 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها خوبین ببخشید نتونستم پارت ۱۲ را زودتر بزارم داشتم یه پوستر مربوط به مراسم خوارزمی با کامپیوتر درست میکردم
خب بریم سراغ ادامه داستان..........
از زبان پنجه ببری : چقدر مونده بکستر از زبان بکستر استاک من : داره تموم میشه قربان از زبان پنجه ببری : وقتی ارباب (شریدر) برگرده از دست اون دو تا دختر (جولیکا و جولیا) هم خلاص میشیم....
از زبان لئو : ما داشتیم تمرین میکردیم جولیکا خیلی بهتر از قبل شده بود جوری که هیچ کدوم حریفش نمیشدیم جولیا هم قویتر شده بود از زبان راف : شب که شد دیدم همه بیحالن گفتم 《 کی میاد بریم اسکیت برد سواری از زبان همه: من از زبان جولیکا :من نمیتونم بیام از زبان آپریل: چرا از زبان جولیکا : حالم خوب نیست شما برید خوش بگذرونید از زبان جولیا: مطمئنی؟؟؟ از زبان جولیکا : آره از زبان راف : ما رفتیم اولین بار بود که میدیدم جولیا انقدر نگران جولیکاست
از زبان راف : جولیا.... نگرانی ؟؟؟ از زبان جولیا : راستش آره خیلی نگرانم از زبان راف: نگران نباش اون از پس خودش برمیاد...... از زبان جولیکا : وقتی بچه ها رفتن رفتم یه پیتزا خوردم اما بعد از خوردن پیتزا یه حس بدی داشتم سرم گیج میرفت نمی دونستم باید چی کار کنم اصلا نمی تونستم خودمو کنترل کنم عین دیوونه ها میخورم به درو دیوار که یهو ...............
از زبان جولیا : ما برگشتیم خونه رفتم یه سری به جولیکا بزنم تا ببینم کجاست نشسته بود و انگار و هرچی بهش میگفتم نمیشنوید تا اینکه یهو از جاش بلند شد و برگشت به من نگاه کرد شمشیرش را از پشتش درآورد و می خواست منو بکشه که راف اومد و جلوشو گرفت بدون راف کشته شده بودم از زبان راف : معلوم نبود جولیکا چش شده بود اصلا به حرف کسی گوش نمیکرد فقط انگار می خواست از شر ما خلاص شه از زبان لئو : جولیکا پرید بیرون بقیه همگی یه جا قایم شدن اما من رفتم دنبالش پیداش نکردم فرار کرده بود نمیدونم چه شده بود چه بلایی سرش اومده بود اما می دونستم که یه دلیلی داره
از زبان راف : جولیکا دیوونه شده بود کنترل خودش دستش نبود چه جوری می خوای باهاش بجنگی همین الان میخواد خواهرشو بکشه واقعا میخوای بری باهاش روبرو شی تو دیوونه ای از زبان جولیا : می دونم خطرناکه الان قصد داشت که منو بکشه اما من باید پیداش کنم باید مشکلش رو بفهمم شاید بتونم کمکی کنم از زبان آپریل: بچه ها این ماموریت جدید ما باید دنبال جولیکا بگردیم و درمانش کنیم از زبان لئو : خوب میریم سراغ نقشه دانی مایکی و بطری بمونین و پادزهر را درست کنین و من وراف و جولیا میریم دنبال جولیکا بگردیم تا بیاریمش اینجا از زبان دانی : این میتونه یه ویروس باشه یه ویروس جهش یافته که ممکنه جولیکا به هر نحوی به بقیه انتقال بده
از زبان آپریل : وقتی بقیه رفتن ما رفتیم تا پادزهر رو درست کنیم که حس کردم خطر به ما نزدیکه اون خطر جولیکا بود مثل دیوونه ها پرید روم دانی سعی کرد اون رو بزنه اما نمیتونست مثل فولاد قوی بود ولی تا خواست بیاد به سمت دانی مایکی با زنجیر گیرش انداخت و گذاشتیمش کنار دیوار که فرار نکنه همون موقع من یه زخم رو بدنم پیدا کردم انگار جای گازگرفتگی بود آره جولیکا منو گاز گرفته بود و منم چند دقیقه بعد سرم درد گرفت من رفتم توی اتاق حسابی سرگیجه داشتم که یهو کنترل از دستم خارج شد از زبان دانی : نمیدونم آپریل چش شده بود که رفت تو اتاق ولی بعد اومد بیرون اونم مثل جولیکا آلوده شده بود اون رفت زنجیرهای جولیکا را باز کرد و با جولیکا فرار کردند من سریع به لئو، راف و جولیا خبر دادم اونها رفتن تا دوباره دنبالشون بگردن
این داستان ادامه دارد.........
خب خوشتون اومد لطفاً لایک کنید خیلی روش زحمت کشیدم یه بار انجام دادم ولی چون چند بار اسم ها جابه جا آمده بودند دوباره نشستم پاکش کردم از اول نوشتم لطفاً لایک کنید 💖💖💖💖💖💖💖💖💖
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
زامبی بازی شد که😅
آره هیجان خوبه
خییلی قشنگ بود ولی شبیه داستان زنبور ها بود و یکمی تکراری
آره یکم
وای😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
مرسی که خوندی ❤❤
خواهش💛
عالی بود:/
ممنون که خوندی دنبالت کردم
بچه ها تو اسلاید ۷ منظورم از بطری آپریل هست اشتباه تایپی بود ببخشید 😅😅