رویای اسب سواریه دوباره ( جیمین ) پارت ۳

از زبان یوری : کلی با اقای پارک تمرین کردیم ، باورم نمی شد انقدر خوب سواری کنه داشتیم تمرین می کردیم که پای میونگ به میله گیر کرد و من و میونگ افتادیم من عادت کرده بودم چون از بچه گی این رشته را دوست داشتم و دنبال می کردم و اوایل سوار کاری انقدر می افتادم که تا یک هفته تمام بدن کبود بود

ولی می دونین بدیش چیه ؟ بدیش اینکه یک تیغ وسط زمین بود و پام بهش کشیده شد و خون می داد و می سوخت . اقا ی جیمین هل کرده بود نمی دونست چیکار کنه میونگم تو چهرش می شد دید ناراحته .

دیگه دل را زد به دریا و بغلم کرد و بردم بخش پزشکیه اسطبل ( درسته ؟) تا پام را باند پیچی کردن و ... اینا ها جیمین رفت پیش میونگ و اسب خودش که انگار اسمش چیون بود ( بچه ها کمبود اسم پیدا کردم 🤣) بعد اومد پیش من و کمکم کرد بلند بشم و برم پیش میونگ وقتی رسیدم پیش میونگ ناراحتی و غصه در چشماش نمایان بود من و اون انگار تلپاتی داشتیم و من که حرف میزدم اون می فهمید چی می گم و اون مثلا حرف میزد من می فهمیدم چی میگه

بهش گفتم :(( میونگ جان تقصیر تو نیست .)) جیمین ازم پرسید میدونی کار کی بود ؟¿ منم گفتم اره کار هیسو رقیب همیشگیم هست ، مثل پارسال اون هر سال از من میبازه و می خواهد من را از میدان به در کنه تا خودش برنده ی همیشگی بشه ، فلش بک به پارسال ( اون سمی که میونگ خورده بود فقط می توانه کار هیسو باشه اون همیشه این کار ها را می کنه )

بچه ها امیدوارم راضی بوده باشید پارت ها را طولانی کردم تا بعضی از دوستان راضی باشن و می خواستم بگم یک شرط کوچولویی می گذارم تا بدونم داستانم طرفدار داره شرط تو نتیجه هست

بچه ها امیدوارم راضی بوده باشید پارت ها را طولانی کردم تا بعضی از دوستان راضی باشن و می خواستم بگم یک شرط کوچولویی می گذارم تا بدونم داستانم طرفدار داره شرط تو نتیجه هست