ممنون که حمایت میکنید💜🦋
عشق یهویی🤧🍥
پارت 2
و دیدم که تهیونگه
(علامت ات/) ( علامت تهیونگ&)
/:سلام تهیونگ بله &:رژ لبت رو جا گذاشتی /:یااا دست تو بود دنبالش میگشتم. &:نهپدست من نبود روی میز پیداش کردم. /:آهان مرسی ممنون.
(ماشین بوق میزنه)
تهیونگ:کیه؟
ات:پسر داییم
تهیونگ:اسمش چیه؟
ات:چه جونگ
تهیونگ:آهان! باشه پس من مزاحمت نمیشم
ات:نه بابا مراحمی
تهیونگ:تا دم در کمپانی باهات میام
ات:ممنون
تهیونگ:راستی ات اهل کجایی
ات:ایران
(همینجوری که داشتن راه میرفتن حرف میزدن)
تهیونگ:واو اونجا آرمی زیاده؟
ات: 12 میلیون آرمی
تهیونگ: واقعا؟ چقدر زیاد
ات:آره به خدا👐
تهیونگ:راستی ات خیلی خوشگل شدی!
ات:ممنون
(ذهن ات)
اون الان به من گفت خوشگل واییییییییییییی
تهیونگ:خب دیگه رسیدیم دم در
ات:خداحافظ
تهیونگ خداحافظ
تهیونگ: اتنا
ات:بله؟
تهیونگ:میگم میشه فردا بیای دم پارک اونجا( به ته خیابون اشاره کرد)
ات:چرا؟
تهیونگ:باهات حرف دارم!
ات:باشه
(ذهن ات)اون میخواد منو تنها ببینه واییییییییییییی
.ات رفت.
(از زبان تهیونگ)
به ات گفتم که فردا بیاد دم پارک ته خیابون میخوام بهش احساسمو بگم. فقط امیدوارم اونم احساس منو داشته باشه و خیلی استرس دارم فکر کنم قش کنم نمیدونم ولی دارم از استرس و خجالت میمیرم. +تهیونگ میره پیس اعضا+
جین:خب چی شد طول کشید؟......
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)