نوادگان میراکلس30

لایک و نظر یادتون نره

کریس: عمارت آگراست از داخل نابود شده لیدی باگ و تکشاخ هم بیهوش شده بودن و کت نویر هم به اینور اونور پرت میشد اونم دیگه کم کم داشت بیهوش میشد منم سریع پریدم لیدی باگ و برداشتمو بردم بیرون بعد اومدم تکشاخ برداشتم بردم گزاشتم پیش لیدی باگ بعد رفتم سمت عمارت آگراست که به کت نویر کمک کنم وقتی رسیدم کت نویر بیهوش شده بود شرور هم داشت دنبال لیدی باگ میگشت تا منو دید پرید سمتم منم جاخالی دادم با لگد زدم تو کمرش اونم پرت شد تو خیابون(بچه ها شرور انقدر سرعتش زیاد بوده بقیه نمیدیدنش ولی عقاب میتونه اونو ببینه)سریع کت نویر رو برداشتم بردم اونجایی که لیدی باگ و تکشاخ بودن گزاشتم تا برگشتم

چشمم به هلیکوپتر مانون افتاد اگه لیدی باگ و کت نویر تکشاخ و میدید و تو اخبار میگفت کل فرانسه به هم میریخت بعد شرور دوباره شیرجه زد سمتم دیدمش ولی نتونستم واکنش نشون بدم شرور بالا سر لیدی باگ وایساد میخواست معجزه گرشو در بیاره من یه کونای پرت کردم سمتش(عکس بالا)خورد رو زمین اونم دستشو کشید عقب به من نگاه کرد کونای رو کند پرت کرد سمت من قبل اینکه به من برسه کونای رو جدا کردم(با بال خودش ساخته بود به خاطر همین میتونه کنترلش کنه)

بعد سمت من شیرجه زد منم جاخالی دادم دستم رو گزاشتم پس گردنش بعد فشار دادم سمت زمین اونم با سر خورد زمین برعکس شد بعدش دیگه تکون نمیخورد با طناب بستمش بردم گزاشتم کنار لیدی باگ بعد هی لیدی باگ رو اینور اونور میکردم ولی بلند نمیشد منم معجزه گرشو دراوردم زدم تو گوشم تبدیل شدم لاکی چارم رو زدم جسمی که آکوما توش بود رو شکوندم با یویو گرفتمش بعد میراکلس من باگ(من به انگلیشی میشه مرد)رو زدم همه چی درست شد لیدی باگ اینا هم بهوش اومدن تا لیذی باگ گوشواره هاش رو تو گوش من دید خندید کفت بهت میاد میا معجزه گرا رو طاق بزنیم(طاق یعنی عوض کنیم البته فارسیه) منم گفتم نه ممنون اگه معجزه گرم نبود نمیتونستم شرور رو شکست بدم بعد کت نویر گفت شرور رو تنها شکست دادی!منم گفتم بله بعد به لیدی باگ نگاه کرد گفت تو چطور شرور رو شکست دادی وقتی که انقدر سرتش زیاد بود ما نمیتونستیم ببینیمش گفتم متوجه شدم شما نمیتونین ببینینش ولی این جور چیزا برای من کار نمیکنه ناسلامتی اسمم چشم عقابه ها

خدافظ