بریم برا پارت اخر💕☁️
بعد از خونه با حال داغون زد بیرونمی تونست اونجا بمونه عکس های رو دیوار اذیتش میکرد ولی یه چیزی ذهن امیرو درگیر کرده بود این که چرا هلن اولش با امیر مشکل داشت زنگ زد ملی ....امیر : سلام خوبی .... ملی: مرسی شما خوبی جانم کاری داشتی؟....امیر: باید ببینمت.....ملی : اکی خونم بیا اینجا ..... رفت پیش ملی ....ملی: خوش اومدی.....امیر : مرسی رفت تو نشست .....ملی: حالا کارت چی بود .... امیر : هلن مشکل هلن با من چی بود که از اول با هدف نابودی من اومد و بعد عاشقم شد .....ملی : من نمیدونم ....امیر: میدونی کاری انکار میکنی ....ملی : آره میدونم ولی ....امیر : ولی چی گند خورده تو زندگیم همش سر این بچه بازیا بعد من یه چیزی از تو خواستم تو میگی ولی ....ملی: باشه داد دادن نزن اومده بود با اون مرده مزاحمه هم دست شده بود که تو رو از بین ببره ......امیر : جور در نمیاد اصلا جور در نمیاد هلن رو تو به ما معرفی کردی چی جوری میشه ......ملی یک لحظه دست و پاشو
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
ملی بی**شع&ور
امیر تو کما بود رهام چیکار میکرد؟😂
تا اونجاهاشو فک کردم که اگه امیر خدایی نکره نکرده نکرده بره کما ما چی کار میکنیم 😂
خدایا شکرت که تا اخر رفتم 😂
الان مهمه رهام چیکار میکرده😂 نه بابا جدی تصور میکردی
تصور کردم گفتم تو هم وصف کنی 😐💔
رهام تا سکته میره بچم =(
عالییییبوددد رمانجدیدت روزود بزارررر😍😍
باش حتما:)
رمان جدیدم منتشر شد