
از زبان تابروم رسیدم مدرسه دیدم کت داره با ارتمیس مبارزه میکنه و مرینت بیهوش رو زمین افتاده گوشه سرش زخمیه رفتم بلندش کردم تو حالت بیداری و بیهوشی بود سرش رو اروم به شونم تکیه داد و خوابش برد سریعا از اونجا دورش کردم و بردمش به جنگل تو جنگل یه پل بود رفتم زیر پل مرینت هنوز خواب بود چه بهتر ورد اصلی رو خوندم و دروازه زیر پل باز شد با مرینت وارد دنیای وندپایر ها شدیم سریعا بردمش به خونه خودم گذاشتمش رو تختم و رفتم کاسه دستمال و اب اوردم سرش رو پاک کردم بعد از نمی کردن زخم سرش پانسمانش کردم زنگ زدم به مینوس و نینو و دیگو به همشون گفتم که مرینت پیش منه و باید به کت کمک کنن دیگو گفت من به مادرم خبر میدم که دیگو قلمرو ها رو نگرده نینو تو هم به پادشاه اکسون بگو باشه مینوس گفت منم میرم تو دنیای انسان ها کمک کت نوار باشه خداحافظ و قطع کردم از زبان کت نوار دیگه نمیکشیدم بخیه هام باز شده بود مرینتم غیبش زده بود مرینتم نیست انگار قدرت منم کم شده من بدون اون هیچم و با زانو خوردم زمین ارتمیس جلوم وایساد و گفت این خیلی چرته کت نوار خیلی چرته گفتم هیچم چرت نیست عشق من و اون همیشگی و ابدیه
هه ( صدای مسخره کردن مثلا ) کت نوار تو دل این دختر رو میشکونی ببین کیه که بهت گفتم الان هم جنگ من و تو به درد نمیخوره چون تابروم مرینت رو برد دست عروسکش رو تکون داد و گفت بابای کت نوار خنده شیطانی کرد و رفت نتونستم خودم رو نگه دارم داشتم بیهوش میشدم که مینوس منو گرفت و گفت غمت نباشه کت نوار حواسم بهت هست کمکم کرد و راه رفتیم تو مدرسه شیشه ها شکسته بود کاریش نمیشه کرد
مینوس کمکم کرد و رفتیم تو دنیای وندپایر ها نینو تا منو دید بقلم کرد گفتم میخوام مرینتم رو ببینم یه چیزی تو گردنم فرو کرد رفت عقب دیدم امپول بود گفتم خیلی نتونستم ادامه بدمش چون بیهوش شدم از زبان مینوس به نینو گفتم نینو نمیشد بیهوشی نزنی بهش گفت نه الان دوباره با زخم باز میرفت پیش مرینت بیا کمکم کن این بخیه های باز شده رو دوباره ببندیم باشه از زبان مرینت سرم خیلی درد میکرد با صدای پرنده ها متوجه شدم تو جنگلم چشم هام رو باز کردم دیدم تو یه اتاق پسرونه بود پنجره های خیلی بزرگی داشت و باز بود چی من رو تختم ؟!؟!؟؟!؟! اینجا اتاق کیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یاد لحظه ای که یه نفر من رو بلند کرد و کت زخمی بود افتادم بلند شدم دیدم یه نفر سرش رو گذاشته رو دست هاش و به تخت تکیه داده توجه کردم اون ......... تابروم بود ....... خوابیده یعنی چی من پیش تابروم چیکار میکنم چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی نکنه این تخت تابرومه تو خواب هی اسمم رو صدا میکرد پاشدم از اتاق رفتم بیرون وای خدا چه کلبه قشنگی از داخل که خیلی خوشگله بزار واییییییییییییییییییییییییییییییییییی من چی دارم زر میزنم پیشی کجاس ای وای از زبان تابروم پاشدم دیدم مرینت رو تخت نیست از پله ها رفتم پایین دیدم وایساده وسط کلبه دستش رو گذاشت روی قلبش و اروم گفت کت دوید سمت در و در رو باز کرد اومد بره که رفتم دستش رو گرفتم برای چند لحظه به هم دیگه نگاه کردیم نسیم خنکی میومد از زبان مرینت ای به خشکی شانس الان که نباید بیدار میشدی بیدار شدی همین جوری چشم تو چشم بودیم که گفت مرینت کت نوار حالش خوبه پیش نینو و مینوسه بیا من و تو بریم تو یه خرده دیگه استراحت کن میبرمت پیش کت نوار رو شو کرد اون ور و گفت ولی من میخوام الان ببینمش مرینت خواهش میکنم قول میدم ببرمت باشه باشه از زبان کت نوار شتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ( بقیه حرف های پیشی توسط ادمین آلن و صدا و سیما سانسور میشود ) نینویه همین جوری داشتم نینو رو فش میدادم که گفت کت نوار تابروم میگه مرینت به هوش اومده و تو رو میخواد اگه میشه دست از فش دادن من بردار باشه نینو بلند شدم برم که یهو یه چیزی به ذهنم رسید وای نه
حتما ارتمیس بازم سراغ مرینت میره مطمئنم میره به نینو گفتم نینو همه پسر های اطراف مرینت و حتی پدرم رو صدا کن میخوام برای محافظت ازش یه حرفم رو ادامه داد و گفت میخوای یه جلسه تشکیل بدم ولی کت نوار میدونی که یه روزی مرینت هویتت رو میفهمه خب این به اون چه ربطی داشت نمیخوای خودت بهش بگی اگه بشه میخوام خودم بهش بگم حتی میخوام الان بهش بگم میخوام با هم ازدواج کنیم و ادامه زندگیم رو با مرینتم ادامه بدم واییییییییییییییییییییییییییییییییییی داداچ خیلی برات خوشحالم ولی لیدی باگ چی میشه یعنی چی خب همون جور که من میدونم باید ملکه اکوما ها رو شکست بدید بعد میتونین هویت تتون رو آشکار کنین اره راست میگی ولی میخوام برم پیش مرینت نه کت نوار وایسا از زبان راوی ولی دیگه فایده نداشت کت رفته بود پیش مرینت که دید تابروم اون رو تو کلبه بقل کرده و بهش گفت مرینت خیلی خوشحالم بلایی سرت نیومده میدونی چقدر نگرانت شدیم کت نوار حتی به خاطر تو زخمی هم شد مرینت بغض کرد ولی هنوز از این که تابروم بقلش کرده بود شکه بود از زبان مرینت دیدم کت روی پنجره نشسته و داره ما رو نگاه میکنه گفتم پیشی تابروم ازم جدا شد و گفت اوه کت نوار اومدی کت یه نگاه وحشتناک به تابروم کرد و گفت بله اومدم مرینتم رو ببرم مشکلی داری نه پس دست من رو تو دستش قفل کرد بلندم کرد و از پنجره پرید بیرون از زبان تابروم من مرینت رو خیلی دوست دارم ولی اون منو به چشم یه دوست صمیمی میبینه میخواستم براش به اندازه یه دوست باشم ولی نمیتونم اون کت نوار رو انتخاب کرد من به انتخابش احترام میزارم من نمیخوام مرینت اسیب ببینه یا ناراحت بشه برای همین میون کتنوار و مرینت جدایی نمیندازم من فقط خوبی مرینت رو میخوام و این که اون راحت باشه نینو زنگ زد و گفت میخوایم ارتمیس رو بکشیم جلسه داریم بیا باشه باشه خداحافظ ادامه ندارد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تورو خدا پارت های بعدی من همه رو خوندم تورو خدا بقیه داستان تو بزار
عالی بود 💖🌹
😘