
سلام یه داستان زده به ذهنم که مال جین بی تی اس هست برید بخونید 😘
اسم شما ات هست و مربی مهدکودک هستید ۲۷ سالتونه و در سئول زندگی میکنید بریم سراغ داستان
جین دست می سو رو گرفت و به سمت مهدکودک راه افتادن می سو : اوپا معلم ما از پله ها افتاده و پاش شکسته من اونو خیلی دوست دارم میشه براش یه کادو بخری؟ جین: باشه اول تورو میرسونم و یه گل میخرم می سو خوشحال شد جین می سو رو به مهدکودک برد و به سمت گل فروشی بقل مهد رفت و گفت : یه گل رز قرمز خوش بو میخواستم مرد رفت تا یک گل رز بیاره جین می سو رو خیلی دوست داشت می سو برادرزاده ی جین بود وقتی برادر و زنش تو تصادف مردن می سو رو به جین سپردن
مرد با یه گل رز اومد و گل رو به جین داد جین پولش رو حساب کرد و به سمت مهدکودک رفت توی راه رو جین حواسش به گل بود و یکدفعه به خانمی خرد سرش رو بلند کرد و گفت: ببخشید اتفاقی براتون افتاد نگاه جین به پای دختره افتاد و گفت: اوه ببخشید شما خانم پارک هستید؟ ات گفت: بله و شما جین گفت: من پدر می سو هستم
گل رو روبه ات گرفت و گفت این برای شما ات گل رو گرفت و تشکر کرد گل رو بو کرد بوی خیلی خوبی میداد همون موقع زنگ به صدا دراومد می سو اومد پیش جین و گفت: اوپا برای خانم معلم کادو گرفتی بعد سرش رو برگردون و ات رو دید و گفت خانم معلم و پرید بقل ات جین گفت می سو بیا پایین ات گفت اشکالی نداره و رو به می سو کرد و گفت بله ممنون می سو جون پدر شما این گل خوشگل رو خریده و لپ می سو رو بوسید
می سو از بقل ات اومد پایین و گفت اوپاا بیا بریم الان دیرمون میشه جین از ات خداحافظی کرد و باهم رفتن ات به سمت اتاق معلم ها رفت و رو صندلی نشست و به گل نگاه کرد یعنی واقعا اون پدر می سو بود یک بار دیگه گل رو بو کرد و گذاشتش توی آب دوست داشت بیشتر با می سو و پدرش آشنا بشه
🙂(فردا)🙂 همه ی بچه ها داشتن نقاشی میکشیدن ات می سو رو صدا کرد می سو اومد پیش ات و گفت: بله خانم معلم ما کار اشتباهی کردیم؟ ات خندید و گفت : نه یه سوال دارم اون کسی که هر روز تورو میاره مدریه پدرته؟
می سو گفت: نه خانم اون عمو ی مونه من وقتی بچه بودم پدر و مادرم مردن و عموم از مراقبت میکرد ات گفت: ممنون می سو رفت و نشست سر جاش ات یه نفس از سر آسودگی کشید و خیالش راحت شد و الان مطمعا شد که جین هنوز ازدواج نکرد ات برگه هارو به بچه ها داد و گفت: اینارو بدید به پدر و مادرتون و بگید که فردا جلسه داریم زنگ خورد و بچه ها از کلاس بیرون رفتن
ادامش رو بعدا مینویسم 😚
امروز پنجشنبه است و من کلی تست توی برسی دارم حالا نمیدونم کی منتشر بشه😔
تا داستان بعد باییی😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدی کو پس عالی یود💜💜
میزارم ممنونم
خیلی قشنگ بود عاجییییییییی
منتظر پارت بعدیممممممممممم
و تا جایی که بتونم کامنت میزارم برات😹🤧👈🏻👉🏻
بوچ رو لپت
ممنون عاجی مهربون😍
عالیه
بعدی رو زود بذار
ممنون
میشه تست من رو لایک کنی
ممنون حتما😄
خیلی قشنگ بود☁️🌈
ممنون😄😍😘😘