وقتی که چشاش رو باز کرد دست و پاش بسته بود ....امیر : کمک ..... مزاحم : زیاد داد نزن کسی صدات رو نمیشنوه .... امیر : تو منو ول نمیکنی نه یه بلائی....مزاحم : ولت کنم تازه بازی شروع شده چی جوری ولت کنم ... امیر : فقط یه تار مو از سر داداشم یا هلن کم بشه میکشمت فهمیدی ... مزاحم: به نوبتش سراغ اونا هم می ریم هلن که اینجاست داداشتم بستگی به خودت داره ... هلن: امیر به حرف هاش گوش نده ....مزحم: تو ساکت قرار بود بازیش بدی نه این که عاشقش بشی برا چی موضوع ماشینو گفتی ها برا چی هرچی گفتم نگو رو گفتی .... هلن : چون بهت گفتم نمیخوام بازی کنم من دوسش دارم .... مزاحم: آها الان چی اون تو رو دوست داره ... امیر : آره چون تمام موضوع رو میدونستم از اول تا آخرش رو هلن برام گفته بود من هلن رو دوست دارم ....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
بخدا اگه امیر چیزیش بشه😂
هرجای دنیا بری پیدات میکنم 😂
خیالت راحت چیزی نیست😂😂😂😂
خیالت راحت چیزی نیست😂😂😂😂
پاشو برو رمانم منتشر شد
وای خدا ببین اگه اسلاید اخر نمیرفتماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پارتتتت بعدیووو زودتر بزارررر تروخداااا🥲🥲
باش حتما پارت های قبلی رو خوندی ؟ عاجی میشی من زینبم:)💕☁️
آره میشم
من آتوسا
گذاشتم پارت بعدو
عررررررررررررررررررررررررر هلن چی میشه؟
پارت ۱۰ رو گذاشتم
الان میرم میبینم