
سلام اینم پارت دوم امیدوارم عاشقش بشی
از زبان ا/ت :کت کوکی رو پوشیدم و رفتم نشستم جیمین بهم نگاه میکردو میخندید منم گفتم هی جیمین چته جیمین:هیچی فقط کیوتی من:ممنون راستی من فردا باید برم ببیگ هیت تا درمورد اجرای تکنفره صحبت کنیم جین:وای چه خوب قرار ع اهنگ تکنفره بخونی من:اره خوبه فقط نمیدونم چرا؟ شوگا:چی چرا؟ من:خ...خب راستش بهم از کمپانی وای جی درخواست دادن که از بی تی اس برم عار ام:چیشد قبول کردی؟ من:راستش کوک:چرا قبول کردی(داد)هن چرا چرا میخوای از بیتی اس بری اون سانگ فکر کردی اگه بری من چه حالی میشم؟ من:نمیدونم چرا اینجوری شدی ولی من قبول..... کوک:من رفتم(رفتن) ایون سانگ:وایساا جونگ کوک هوپی:ایون سانگ وایسا تو ...
شوگا:چرا وضعیت در توهم توهم شد عار ام:بریم تا کوک یه بلایی سر خودش نیاورده میدونستم عاشق ایون سانگ میشه جیمین:چی داری میگی نامجون ععارام:همین که گفتم رفتن دنبال کوی از زبان ا/ت :رفتم توی خیابونارو گشتم فکرشم نمیکردم عاشق کوکی بشم رفتم دنبالش تادیدمش اونور خیابون بود رفتم دنبالش اما یه ماشین اومد سمتم و تصادف کردم از زبان کوکی:پشتمو نگا کردم اون سانگ صدام زد ولی رفتم و دیدم ماشین زد بهش ایون سانگ شوگا:بچه ها! جیمین:اون سانگ(باداد)
عار ام:وات د ف جین:زنگ بزنین امبولانس زتنگ زدن اومدن امبولانس کووکی:اون سانگ تهیونگ:کوک بیا اینور کوک:وای خدای من(گری ه وی:وایسین ایون سانگ! اون قراره فردا از کمپانی بره به کمپانی استرو جیمین:چ.چ.چی
فردا ایون سانگ:کوکی من من اسم چا ایون سانگ نیست اسم من لاینگ جینا هستش کوک:من نمیدونتم جینا:میدونم خودمم باورم نمیشه میدونی چیه من اصلن نمیزارم کسی بفهمه عاشقتم کوک:چی داری میگی عاشقم تو؟ جینا:یعنی تو عاشقم نیستی کوک:من ع/اشقتم جینا لانگ جینا:ولی من فردا میرم به کمپانی استرو کوک:میدونم و ممکنه هیچوقت تورو نبینم جینا:ولی کوک:ول کن اشکال نداره اگه نبینمت من فراموشت میکنم
خداحافظ من میرم کوک:خداحافظ جینا از زبان جینا یا ات :رفتم خونه و از بقیه خداحافظی کردم و راه افتادم سمت کمپانی استرو وقتی رسیدم ایون وو رو دیدم و گفتم سلام اونوو:سلام حتما تو عضو جدیدی نع جینا:اره من عضو جدیدم از بی تی اس اومدم اونوو:اهان در ذهن اونوو:چقد کیوتع خدااااا مونبین:سلام لاینگ جینا جینا:سلام مونبین مونبین:اسم منو میدونه واییییی 2 سال بعد از زبان ا/ت بعد از 2 سال اومدم بیرون از کمپانی استرو و رفتم کمپانی بیگ هیت خیلی وقت بود ندیده مشون شنیده بودم که عار ام از گروه رفته و ناراحت بودم ولی باید بقیه ی اعضارو ببینم در خانه کوک:هی بچه ها این دوست دختر منه ببینینش اعضا:خوشگله کوک:میدونم(با مغروریت) جینا(درزدن) کوک:اومدم بازکردن کوک:جینا؟ جینا:خودمم بقیه کجاعن کوک:اونجا بچه ها لاینگ جینا اومده جیمین:وایییییییییی بالاخره دیدیمت تهیونگ:توو...اینجا چیکا میکنی لانگ:من اومدم بیگ هیت دوباره چونک گروه استرو از هم پاشید و کمپانی بیگ هیت گفت میتوننم دوباره بیام کوک:خعل خب برو اتاقت وسایلاتو جا به جا کن لانگ:باشه کوک:هی بایین دوست دخترمو دوباره ببینین لانگ درحال رفتن به اتاق:چی اون دوست دختر داره؟ هوووف جین و شوگا:کوکی بشسه دیگه کوک:چی چیو بسه هوپی:تو داری کاری میکنی که جینا بگه چرا بجای من یکی دیگرو دوست داری کوک:ب من ربطی نداره اوندفعه رفت به گروه استرو که رقیب ماست الان دارین چی میگین
تیونگ:بچه ه اچیزع من .من ع ع عاشق جینا شدم جیمین:چی میگی منم عاشقش شدم شوگل:خب راستشششش من یه چیزی میگم اون الان پشت سرتونه کوک:وات بذرگشت همه جینا:شما چی دارین میگین من عاشق جونگ کوک بودم ولی الان فهمیدم همتون عاشقمین به جز مامان خونه عزیز جین:هی بس کنین شما میفهمین چی میگین جینا:راس میگه چتون شده همه:ما عاشقتیم و تمام جینا:الان فهمیدم کع برگشتنم مشکل ساز شد
ایده هام تم وم شدن کوک:جینا من دوست دختر دارم تیونگ:عاشقتم جین:من فقط چون عضوی از مای دوست دارم جیمین:من بخاطر اینکه اخلاقت خوبه عاشقتم شوگا:منو بیخی رد دادم من ولی منم دوست دارم هوپی:بچه ها منو جینا قرار گذاشتیم هنمه:چی جینا:دراصل هوپی دداداشمه هوپی:اوهوم دقیقا کوک
کووک:جیهوپ؟پس من چیکه عاشقت بودم جینا:منم عاشقت بودم ولی الان نمیشه کوک:درخواست ازدواج میده و ازدواج میکنن کوک:با من ازدواج میکنی؟ همه:قبول کن قبول کن قبول کن جینا:بلهههههههههه بعد از عروسی جینا:بله عزیزم اینطوری شد که منو پدرت کوکی ازواج کردیم و تورو بدنیا اوردیم بچهه:وای خیلی داتانتون قشنگه مامان جوون کوکی:وقت خوابه دیگه جینا:از این به بعد تو براش بخون کوکی:باشه عزیزم شب بخیر جونگ سول سول:شب بخیر مامن و بابا
خب بچه ها امیدوارم خوشتون اومده باش این پارت اخر بودن چون زیاد مینوشتم بعد اینکه ببخشید حتما نظر بدین اگه خوشتون اومد سیوشم بکنید
دوستم دارین؟چقد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من اصلا نفهمیدم اخراش چی شد این میگف من عاشقتم باز اون میگف من دوست دختر داررم و بعد یه دفه باهم ازدوج کردن و اخرش بچه در شدن
واتتت؟!
خییییلییییی هم کوتاه بود حیف شد
داستان بعدی درمورد بلک پینک و بی تی اس و خودمون درراه عزیزم اونجاش که من یعنی ا/ت میگم دوستت دارم و کوکی میگه من دوست دختر دارم داشتن داستانو برای بچه شون تعریف میکردن