6 اسلاید امتیازی توسط: Ladybug انتشار: 3 سال پیش 391 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
و پارت پانزدهم از این رماااااانننن😃 خلاصه این پارت قراره که این چهار نفر باهم بجنگن و یه سری بلا سر گربه می افته که هم خنده داره هم هیجان انگیز پس بزن بریم😃
اضافه اومد😕 برو بعدی😊
لیدی: نقشه چیه؟
کت: تو حمله می کنی نگران نباش هوات رو دارم بعد منم از پشت میام
لیدی: باشه
کت: آماده ای؟
لیدی: من همیشه آماده ام
کت: بزن بریم
و لیدی باگ حمله کرد
لیدی: چی؟؟
ارباب: هاهاهاهاهاها.... فکر کردی تنها میام؟ کور خوندی
لیدی: من دوتانوم به تنهایی شکست می دم
مایورا: خودت رو بی خودی خسته نکن.
لیدی باگ داشت حواسشون رو پرت می کرد که گربه سیاه اوم تو میدون
کت: اهم اهم (گلوشون صاف می کنه) دلتون برام تنگ شده بود؟
ارباب: چی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟! مگه تو..... مگه تو.... آ....آخه
مایورا: نه لعنت به این شانس
کت: چی شد؟ زبونت رو گربه خورد؟
و رفت و پیش لیدی باگ ایستاد
ارباب: الان خودم خفت می کنم😤😤😤
کت: جرات داری بیا نزدیک😁
و ارباب سایه ها حمله کرد و گربه سیاه رو دوباره پرت کرد پایین...
لیدی: نههههه..... دوباره نه
کت: من حالم خوبه فقط افتادم تو سطل زباله و خیلی بوی گندی میده 🤢🤢
لیدی: آه از دست تو😸
و برگشت پیش کفشدوزک و یه جنگ به چه بزرگی راه افتاد نزدیک ۲۵ دقیقه اینجوری گذشت تا اینکه...
تا اینکه لیدی باک مایورا رو گرفت و ارباب شرارت هم گربه سیاه رو...(الان باحال میشه😄😃)
ارباب: اون رو ول کن
لیدی: برو بابا هول خودت ولش کن
ارباب: ول کنی کل می کنم
لیدی: اول تو ولش کن بعد
ارباب:پس بیا هماهنگ ول کنیم ها چطوره؟
لیدی: باشه
ارباب: ۱.....۲...۳
و هیچ کدومشون ول نکرد
کت: بانو من ولش نکن
ارباب: به این بچه گوش نده ولش کن
لیدی: خیلی بی مزه ای
ارباب: مایورا رو ول کن تا گربه سیاه زنده بمونه
لیدی: داری من رو تهدید می کنی؟
ارباب: نه..
و یکی میزنه از مچ پای گربه سیاه و مچش پیچ می خوره. خیلی هم درد میگیره😓😓 و کت نوار با درد و زجر فراوان ناله می کنه
لیدی: پیشی 🙀😢🥺 تو... توخیلییی بز دلی
ارباب: آره.....😠😠
و گربه سیاه رو دوباره پرت می کنه پایین اما این سری لیدی باگ هم مایورا رو پرت کرد پایین هر دوتاشون پریدن تا اون یکی رو بگیرن
لیدی: دووم بیار پیشی
بالاخره بعد رسید و تونستن خودشون رو نجات بدن...
لیدی: پیشی....پیشی؟ حالت خوبه؟
کت: آره خوبم😊 فقط پام درد می کنه
لیدی: اوه.... خیلی بده😥😢
کت: نگران نباش حالم بهتر میشه😄😄
لیدی: وای من چطوری اونا رو شکست بدم؟☹
کت: تو همیشه میتونی
لیدی: من.... من نمیدونم باید چی کار کنم😫😫😫
کت: به خودت باور داشته باش🙂
لیدی: من هنوز نمیدونم کی هستم خودم رو گم کردم😔
کت: پس بزار من بگم که تو کی هستی..... تو دختر کفشدوزکی هستی.... قهرمان پاريس..... قهرمان دل ها...... دوست خوبی ها و دشمن بدی ها.... دشمن ارباب سایه ها و مایورا....... از همه مهم تر.......تو.......بانو ی رویا ها ی منی.... بانوی منی..... که ع.ا.ش.ق.ت.م 😍
لیدی: جدی میگی؟
لیدی: آره
لیدی: واقعا هنوز د.و.س.ت.م داری؟
کت: معلومه که آره😃😃
لیدی:🥺🥺🥺
و دستش رو میزاره روی صورت کت نوار و بهش میگه: ممنونم پیشی😊😊😊
و بلند شد مجبور شد گربه سیاه رو همونجا ول کنه چون پاش خیلی درد می کرد. و ارباب شرارت و مایورا هم برای جنگ آماده بودن.
لیدی: آهای آفت
ارباب: با منی؟
لیدی: آره
ارباب: چقدر بی ادبی تو.. خال خالی بی تربیت
لیدی: دراز بی قواره
ارباب: من قدم خیلی هم خوبه... کوتوله جنگلی
لیدی: هههه... بی مزه حشره بی مصرف
ارباب: عههههه... مایورا کمک کن کم آوردم
مایورا: من شنیده بودم که کفشدوزک ها کفش میدوزن تو هم کفش میدوزی؟ پاشنه بلند باشه
لیدی: الان تار و مار رو میارم دوتاتونم تار و مار می کنم
ارباب: کافیه دیگه وقتشه که معجزه گرت رو بدی
لیدی: هرگز
بچه ها ببخشید کم شد امروز صبح دیروز انگشتم در رفت و الان به شکل خییییللییی فجیعی درد می کنه.
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
گربه واست خودت من کفشدوزک رو میخام 😂🤌
عالی بید
تو عالیییی
تو هم فوق العاده ای😍🥰
مرررسی💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤
رمان منم بدنبال
حتما😄😄😘
سلام امیدوارم زودتر خوب بشی😘و پارت بعدیو بذاری.
یک ساعت پای این۱۵ پارتم😐
سلام ممنونم عزیز دلم 😍😍😍
پارت بعدی الان اومد😇😇
چرا به ساعت مای این پارتی؟😅😂
😆😆😆ببخشی
عالی بود😍😍
مرسی😍😍🥰
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عالی بود گلم
انگشتتم زود خوب میشه
مرسییی😘😘
ممنون😊
عالیـــــــــ بود❤
مرسب❤❤😘😘