عشق لیدی باگ p2

کت:منتظر لیدی بو دلم که یه دست دور کمرم حلقه شد و تا اومدم ببینم کیه یهو صدای مایورا گفت تسلیم شو کت نوار بدجوری ترسیدم سریع گارد جنگی گرفتم و وقتی برگشتم لیدی رو دیدم که داشت از خنده غش میکرد 😑لیدی:از حرکت کت از خنده پخش زمین شدم😂😂🤣🤣🤣کت:مای لیدی منو ترسوندی😵 لیدی:ببخشید کت 😅 کت:بانوی من دعوتت کردم چون میخواستم یه چیز مهم و بگم لیدی:خب بگو..

کت:میخواستم بگم که چون تو الان نگهبان جعبه هستی اگه من معجزه گرم خراب یا کوامیم مریض شد باید بیام پیش تو ولی خب در این دو صورت من شرایط تبدیل ندارم و نمیتونم پیدات کنم .. برای همین گفتم اگه هویت همو بفهمیم این مشکل برطرف میشه نظرت چیه؟ لیدی: از حرف های کت نوار رفتم تو فکر اخه از یه طرف خطرناک بود از یه طرفم حرفش منطقی بود برای همین گفتم که:

نمیدونم باید بهش فکر کنم گفت درک میکنم به وقت بیشتری نیاز داری گفتم ممنونم ازت که همیشه درکم میکنی😚 کت:خواهش می کنم بانوی..که یهو بومبببببب یه ابر شرور😫 لیدی:بزن بریم کت🙃 کت:وسطای مبارزه بودیم که یهو شرور یه ضربه به لیدی زد و لیدی هم داشت از ساختمان می افتاد ...لیدی:شرور یه ضربه ی محکم بهم زد و از شانس بدم یویوم از دستم افتاده بود.......

خب تموم شد میدونم جای حساس کات کردم😁 خودمم برای پارت بعد هیجان دارم😅 اسلاید بعد خیلی مهمه

شرایط:۲ لایک و ۳ کامنت و ۱۰ بازدید شرایط زیاد نذاشتم برای اینکه خودم خیلی از گذاشتن شرایط خوشم نمیاد 😁😊 ولی خب حداقل اینجوری شاید یه کم داستانم پر بازدید تر بشه🙂 ولی خب خودم میدونم که حداقل تا ۱۰ پارت داستانم پرطرفدار نمیشه نتیجه چالش داریم

امیدوارم از این پارت خوشتان اومده باشه