7 اسلاید صحیح/غلط توسط: ⚝Ꭿ᥅Ꭵᥲᥒᥲ⚝ انتشار: 3 سال پیش 4,033 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
فالو=فالو
سلام سلام . یه لایک و کامنت هم فراموش نشه لطفا 💜😉
شخصیت اول : کیم تهیونگ ؛ پسر مستر کیم بزرگ پادشاه جنگل جاودان
خیلی سخت و نامنظم نفس میکشید . موهای بورش ریخته بود روی صورتش و نور ماه از لای درختای جنگل می تابید روی پلک هاش که زمانی پشتشون چشم هایی عاشق خوابیده بود . بدن خونیش رو گرفته بودم بغلم . دلم میخواست یکبار دیگه با چشم های خرماییش بهم خیره بشه و یدفعه بزنه زیر خنده . کم کم نفس هاش قطع شد . دستم رو گذاشتم روی نبضش . نمیزد . دیگه تموم شده بود . بغضم تو سینه ام حبس شد . این سرنوشت من بود . وقتی پسر اون عجوزه رو کشتم نفرینم کرده بود . نمیتونستم عاشق بشم . باید تا آخر عمر تنها میموندم . اما هنوز پنج هزار سال از عمر من مونده بود . نمیخواستم جاویدان باشم . میخواستم بمیرم و برم پیش ا.ت . همونجور که ا.ت رو تو بغلم گرفته بودم بلند شدم و همه توانم رو جمع کردم . آهسته پاهام رو از زمین جدا کردم و پرواز کردم سمت عمارت . ا.ت رو هم پیش پدر و مادرم خاک کردم و ارزو کردم که یه روزی دوباره بهش برسم .
چند روزی بود که متوجه توطئه هایی تو عمارت میشدم ولی دیگه برام مهم نبود . نمیخواستم ادامه بدم . روی تخت دراز کشیده بودم و خیره شده بودم به سقف . چه امیدی به زندگی داشتم ؟ یه نفر در زد . از تعداد دفعاتی که کوبید به در فهمیدم جیمینه . همیشه سه بار به در میزد وقتی کار داشت . تهیونگ : * بیا تو * جیمین : * سلام * تهیونگ : * حرفتو بزن * جیمین : * چشم . یه آقایی اومدن میخوان شما رو ببینن . هرچی هم ازشون میپرسیم کی هستند چیزی نمیگن . میگن خودتون ببینید میشناسیدشون * تهیونگ : * برو بگو تو حیاط منتظرم باشه . به کوک هم بگو بیاد کارش دارم * مطمئن بودم که نامجونه . واقعا حوصله اش رو نداشتم ولی میخواستم باهاش حرف بزنم . تازه شاید یه سیلی بهش میزدم و یکم خالی میشدم . کوک : * بله کارم داشتید ؟ * تهیونگ : * از این به بعد هرکی اومد بگید نیستم . این یکی که میرم میبینمش استثناست *
رفتم حیاط . خودش بود . نامجون بود . با همون شنل سیاه همیشگیش . نامجون : * سلام تهیونگ * تهیونگ : * چرا نمیکشی منو ؟ بزار بمیرم . این همه آزارم دادی بست نبود ؟ * نامجون : * داد نزنی هم میشنوم . تو جاودانه ای . باید ازخداتم باشه * تهیونگ : * عمر جاودانه تو تنهایی به چه دردم میخوره ؟ * نامجون : * خب دوست پیدا کن 😏 * تهیونگ : * مگه تو میزاری ؟ * صدام رفته رفته بلند تر میشد تا اینکه اخرسر جیمین و کوک مجبور شدن ببرنم تو و نامجون رو از عمارت بیرون کنن (عصر) دوباره جیمین سه بار زد به در و اومد تو . جیمین : * ببخشید آقای کیم ولی بهتره برای شام بیاید چند روزه هیچی نخوردید * تهیونگ : * مهم نیست برو * سرش رو تکون داد و رفت . در رو که بست شروع کرد به حرف زدن با یه کسی . درواقع اگه مواقع عادی بود نمیشنیدم چی میگن ولی دست خودم نبود که . هر وقت خیلی عصبی بودم گوشم بیشتر از حد معمول میشنید . جیمین : * خیلی عصبیه . خیلی هم ضعیف شده * کوک : * امشب باید کار رو تموم کنیم * صدای پاشون اومد که رفتن . کاش تو کاری که اینا میخواستن بکنن کشته میشدم .
ساعت دوازده نیمه شب رو اعلام کرد . روی تخت دراز کشیده بودم . خوابم نمیبرد .همون موقع احساس کردم در باز شد . پرده های تختم کشیده شده بود و نمیدیدم ولی یه سایه افتاد رو پرده . آروم بلند شدم و نشستم . سایه بهم نزدیک تر میشد تا اینکه پرده رو کشید . ماسک داشت و صورتش معلوم نبود . ولی من میتونستم تشخیص بدم که کوکه . توقع نداشت که نشسته باشم .هلش دادم سمت دیوار و جلوش ایستادم . تهیونگ : * هیچوقت فکر خیانت به منو به سرت نزنه . ولی...ولی امروز شرایط فرق میکنه . من دیگه امیدی به زنده موندن ندارم * ولش کردم ولی قبلش یکی از پشت بهم حمله کرده بود . سوزش شدیدی از پهلوم وارد شد و تا نیمه ها شکمم ادامه پیدا کرد . نفسم یه لحظه قطع شد . جیمین که چاقوش رو فرو کرده بود تو پهلوم از پشتم رفت کنار و کوک هلم داد . خوردم به میز و افتادم زمین . چشمام تار شد . دیگه نمی دیدم . کم کم دیگه نتونستم نفس بکشم و همه جا تیره و تار شد .... / نویسنده : تهیونگ کشته شد و توی یه دنیا دیگه به عشقش ا.ت رسید
ببخشید اگه کوتاه بود . امیدوارم خوشتون اومده باشه 🥰💙
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
بایسم عررررررر😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
چرا بایسم رو کشتن خدااااااا😭
جیمین قلبش مهربونه
کوک رفیق تهیونگ هست
😑😑😑😑😑😑😑😑😑🌊🔥
آروم باش حالا 😂
جیکوک رو قاتل کردی همین کم بید خدااااااا😐😐😐😐😐😐😐
دیگه این است قدرت ما 😌😂
آیا هنوز ایمان نیاورده ای ؟😂
همین کم بود ته و کوک قاتل شن 😐😐
اشتباه شد حیح
همین مونده بود جیکوک قاتل شه.
نویسنده جان خلاقیت عالی داری تحسينت میکنم ولی این کارو با اعضا نکن.
عاللللیییییی
مرسی عزیزم چشم 😂🥰💜
الان چرا باید بایس منو قاتل جلوه بدی😐حداقل اگه به خاطر ا/ت بید من مشکلی نداشتم :/
😂😂
بایس خودمم هست 😂😂
خیلی خفن بودددد 🍫
💜
عرررررر خیلی با حال بود
مرسی💙
تک پارتی زیاد مینویسی من عاشق تکپارتیم😂😌
مرسی 😂🤍
❤😌
عررررررررررر 😭😭😭😭