سلام من اومدم با پارت ۴ از داستانم 🙂 امیدوارم خوشتون بیاد الان ساعت ۱۱ است و ۱۴ بهممن ماه هستم وقت اضافی اوردم گفتم بنویسم 🙃🙃 هنوز هیچ پارتی از این داستان منتشر نشده و من دارم هروز یه پارت مینویسم شایدم روزی ۲ پارت مثل امروز البته تا حالا سابقه نداشته 😍 بریم برای داستان
اینقدر با ویانا و تیکی و پلگ فکر کردیم اما به هیچ نتجیه ای نرسیدیم 😶 .
تیکی گفت : من هرچی فکر میکنم هیچ فکری به ذهنم نمیاد .
پلگ گفت : منم همینطور 😔😔
☆ : حالا چیکار کنیم .
♡ : من نمی دونم .
بعد گفتم نباید هویت کت نوار لو بره الان مرینت داره میاد بالا
♡ : که یکهو
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
دوستان پارت ۵ منتشر شد 🥳🥳🥳
همین دیشب البته .
عالیییی بود🤩🤩
مرسی عسل جون
راستی عسل بیا پارت ۱۱ داستان نگین .
حوصلم سر رفت .
باش من دائم اونجام ولی نظر میدم بعضی هاشون حذف میشند😫😫😫😫
عالی محشر مینویسی😍😍😍😍😍
مرسی آجی که داستانمو خوندی 😘😘
عالییییی بود😍❤
مرسی ثنا 😘
ممنون ثمین جون بازم بزار
خوشحالم که دختر عمه ی نویسنده ای مثل تو دارم
تاحالا اصلا نویسندگی نکرده بودی چطور تونستی اینقدر خوب باشی
نگو که میری کلاس
ممنونم دنت جونمومن خوسحالم دختر دایی مثل تو دارم
نه بابا کلاس چیه !!
عالییییییییییییییییییی بود 😍
ممنونم آجی زهرا 😘
عالی بود آجی
بعدی رو زود بزار💚🤍💚🤍
ممنونم که کامنت میزاری آجی نگین 🤍💜
من تا پارت ۷ وارد سامانه کردم . 🤍💚
یه اتفاقی برام افتاد نتونستم هر روز بنویسم 🤍💙
عالی مثل همیشه💙💕👏👏👏
ممنون به خاطر نظرت
و ممنون که داستانم رو میخونی و نظر میدی .
لطفا به دوستات هم معرفی کن
عالی بود❤️
بعدی
خیلی ممنون آرمیتا جان 💙
من تا پارت ۶ وارد سامانه کردم در حال نوشتن پارت ۷ هستم