
امیدوارم دوست داشته باشید.
از زبان مرینت(لیدی) با نگرانی بهم نگاه میکرد.آروم نشستیم هیچ کدوممون حرف نمیزدیم. 《نیم ساعت بعد....》 حاکماث و اون همکارش که تازه فهمیده بودم اسم خودشو سایه گذاشته اومدن. اون پسره قیافش خیلی شبیه آدرین بود.اما این امکان نداره آدرین قلب پاکی داره و ممکن نیست شرور باشه.بردنمون تو شهر وسط یکی از میدونا
حاکماث:وقت مبارزه ست همون طور که گفتم اگه شما ببرید معجزه گرای ما مال شما و اگه ما بردیم معجزه گرای شما مال مائه. با صدایی پر از بی حسی گفتم:حرف تکراری نزن برو سر اصل مطلب.و گارد جنگی گرفتم حاکماث شونه هاشو به معنای بیخیالی بالا انداخت.خیلی به خودش اعتماد داشت و این یعنی یه نقشه دومی داره.آروم بدون اینکه کسی بشنوه تو گوش کت گفتم:مواظب باش به احتمال زیاد یه نقشه دومی هم در کاره.حواست به همه طرفت باشه.
اونم با سر تائید کرد. مبارزه شروع شد. حاکماث با کت و من با سایه میجنگیدم.چندباری قصد حمله کرد به سمت من اومد اما بخاطر جاخالیایی که دادم مدادم به این طرف و اون طرف میخورد. وسط جنگ بودیم که حاکماث و سایه جاشونو باهم عوض کردن.حالا من با حاکماث و کت با سایه میجنگید.حملات حاکماثو دفع میکردم که صدای سایه رو که سعی داشت رو م.خ کت بره رو شنیدم:از زیر دست این خال خالی بودن خسته نشدی؟بیا تو تیم ما بهت قول میدم هرچی بخوای رو خواهی داشت. کت یه پوزخند زدو گفت:من بانومو به هزارتا از این چرت و پرتا نمیفروشم. سایه سرشو به معنای تاسف نشون داد و گفت: خیلی ساده ای. هنوز نفهمیدی که اون داره ازت سواستفاده میکنه. اون دوست نداره و تو داری جونتو بخاطر اون میدی واقعا ساده ای. کت:نمیتونی مغزمو شست و شو بدی.حتی اگه دوسم نداشته باشه من دوسش دارم. بعد با قدرتی باور نکردنی که من تا به حال ندیده بودم به سمت سایه حمله ور شد و یه مشت تو صورت سایه خالی کرد و گفت:اینم تاوان تهمت زدن به بانوی من😎(هم اکنون: کت جنتلمن میشود😂😎😃)
انقدر محوش شده بودم که حواسم به حاکماث نبود با مشتی که به پهلوم زد و دردی که بهم وارد شد و باعث شد مثل حیوون و.ح.ش.ی بشم منو به خودم آورد.همچین با لگد کوبیدم تو شکمش که باید تو تاریخ ثبت میشد.حاکماث پخش زمین شد به سایه علامت داد اونم سریع دور از چشم کت یه سنتی مانستر ساخت که مثل من بود.سنتی مانستر رفت پیش کت و بهش گفت:ازت متنفرم.من فقط تورو یه عروسک خیمه شب بازی میدونستم تو با این عشق مسخرت حوصلمو سر میبری. میخواستم برم پیش کت اما کار از کار گذشته بود یه آکوما به سمت کت رفت و اونو تبدیل به کت بلنس کرد.لحظه ای که کت داشت شرور میشد سایه اون سنتی مانسترو نابود کرد. کت اومد سمتم منو محکم گرفت و گفت:اگه منو دوس نداری پس حق نداری کس دیگه ای رو دوس داشته باشی. و منو اسیر دستاش کرد. یه لگد کوبیدم بهش که ولم کنه اما خشمگین برگشتو گفت:از این لحظه به بعد منو تو فقط دوتا دشمنیم نابودت میکنم.تو کسی بودی که قلبمو نابود کردی منم نابودت میکنم.
کت داشت بامن اینجوری حرف میزد!!!!صدای قلبمو شنیدم که ذره ذره خورد شدو بعد نابود شد.چند ثانیه بیشتر نگذشت که احساس کردم سیل عظیمی از چشمام به صورتم هجوم آورده. احساساتم دست خودم نبود ناخودآگاه افتادمو ... 《پایان》 امروز دوتا چالش داریم چ ۱:بنظرتون سایه کی میتونه باشه؟ چ ۲:بعد از اینکه لیدی باگ افتاد،چه اتفاقی افتاد؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج چ1:فلیکس چون لیدی گفت شباهت زیادی به آدرین داشت
جچ2:نمد
عالییییی
چالش۱:فیلیکس
چالش۲: نمیدونم
ممنونم.درسته😁
سایه رو فکر کنم فیلیکس ولی دومی رو نمیدونم
مثل همیشه عالییییییی
ممنونم.آفرین درسته.تو قسمت بعد معلوم میشه چه اتفاقی افتاده.فردا پارت بعدو میزارم براتون
مرسی عزیزدلم
سلام! 🖐
تو ب یه کنسرت خیلی باحال دعوت شدی! ( *¯ ³¯*)
نظرت چیه؟ میای؟!!!!!! 😍
اصلا هم لازم نیست پول بدی!
اومدن همه هم مجازه 🥳
تازه یه کافه هم داریم ک اگه گشنت شد بیای ☕🍨
حالا به ما لطف میکنی بیای؟ q(❂‿❂)p
زمان:سه شنبه ساعت 8:30 کامنت آخرین تستم 🍓🫐
بای☺
البته😇🤗