بخدا لایک و کامنت کنی چیزی ازت کم نمیشه😐
ملودی:آخرم سوار ماشینش شدم.شب بود و همجا تاریک.یعنی این پسره انقدر بیکار بود که کل روز رو دنبالم بیاد؟بعد از ده دقیقه رسیدیم به یه عمارت بزرگ.هیون کی با بی حوصلگی گفت:«بیا،اینم خونم.بدو دیگه چرا هنوز نشستی!»آروم از ماشین پیاده شدم.این همون خونه ای بود که من و لونا همیشه آرزوشو داشتیم.کم کم داشت به این پسره ی خرشانس حسودیم میشد.بعد بهش گفتم:«ببینم تو مگه پدر و مادر نداریی ؟مگه اونا میزارن یکی رو همینجوری وارد خونت کنی؟»_من تنها زندگی میکنم.+اما...ولش کن هیچی.وقتی وارد خونش شدم،داشتم از آتش حسادت میسوختم.خونه ی خیلی بزرگ با مبلمان خیلی قشنگ و از همه مهمتر،یه تلوزیون خیلی بزرگ!چند وقتی میشد که تلوزیون ندیده بودم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
بچها پارت ۱۰ رو نوشتم منتها یه ۱۲ ساعتی میشه که توی بررسیه😐
های کیوتی💕🌿
به تست و نظرسنجی جدیدا سر بزن پلیز🌟🍕
تستت هم عالی بود و لایک شد🥕🥠
اگه نمیخای ازین کامنتا داشته باشی بگو پاک کنم💕
ممنون🙏
چرا نخوام مگه چه عیبی دارن😐