
رسیدیم به پارت سیزدهم از ابن رمان... امیدوارم که خوشتون بیاد پس بدون هدر دادن وقت بریم سراغش 😊😊🥰🥰😍😇
سلام بچه ها چه خبر؟ بچه ها من تو پارت قبلی یه سوتی دادم که خیلی بزرگ بود اونم این بود که مرینت گفت: نکنه فیلیکس معجزه گر رو بر نگردونه؟ اینجا من خودمم تحت تاثیر رمان قرار گرفتم و جو گرفتم و سوتی دادم😅لطفا اون جمله رو نادیده بگیرید 😅 که دست یکی از دوستامون درد نکنه بهم گفت. می خوام همینجا ازش تشکر کنم. خیلی ممنونم... خلاصه سرتون رو به درد نیارم... این پارت قراره یکم شیپ آدرینتی داشته باشیم خوب اونا هم مطمئنا دوست دارن این شیپ باشه... تو این پارت اینجوریه ولی از پارت های بعدی بر می گردیم به روال شیپ لیدی نواری پس.... Let's go 😄😄😄
خلاصههه مربنت که همچنان داشت با این سوالات دیوونه می شد سر و کله آلیا پیدا شد.... و داد زد آلیا: مممممممممرررررررررییییییننننننتتتتتتتتتت مرینت: د.ر.د ..م.ر#ض... ق÷ن€د.... چیه😠😠😠😠😠😡😡😡😡😡😡 آلیا: ببین چی آوردم... مرینت: چیه؟ آلیا: بلیت برای کنسرت جگد استون😄😄 مرینت: وااااایییی😆😆😆😆 آلیا: حالا بهتر از هر چیز میدونی چیه؟ مرینت: چیه؟ آلیا: آدرین هم میااااااددد مرینت: یا خدا وای من تو بهشتم انگار😍😍😍 آلیا: ساعت پنج دیر نکنی مربنت: نه نمی کنم... و رفت تیکی: آخه گفته بودی که هنوز هم از آدرین خ.و.ش.ت میاد مرینت: 😫😫😫 من کاملا گیج شدم اصلا ولش کن حرفام رو نشنیده بگیر... (فکر کردین سوتی دادم؟ نه خیر دیگه سوتی نداریم😁😄😃) تیکی: باشه... مرینت: حالا بیا برای ساعت ۵ آماده بشیم😀 تیکی:باشه هم خوب شد یکم ذهنت آروم میشه😄😄
آلیا: نینو به آدرین هم خبر دادی دیگه؟ نه؟ نینو: آره آره دادم آلیا: حالا میاد؟ نینو: آره..... می گفت نزدیک ۱ ساعت و نیم مخ ناتالی رو خورد تا بتونه بیاد (طفلی 😶) آلیا: بهش گفتی دیگه ساعت ۵ باید بیاد نینو: آره بهش گفتم... _سلام بچه ها آلیا: بهبه! مرینت خانم! خوش اومدی مرینت: دیر کردم؟ آلیا: نه برای اولین بار به موقع اومدی مرینت: خوبه😅 راستی آدرین کجاست؟ آلیا: تو راهه ....................................................................................................................ده دقیقه بعد آدرین: سلام بچهها همه باهم: سلام آدرین آدرین: دیر که نکردم؟ نینو: نه داداش به موقع اومدی مرینت: خوسخالم که..... يعنی....... خوشحالم که اومدی😁 آدرین: منم همینطور آلیا: بیاین بریم و همگی باهم رفتن کنسرت جگد مرینت: بیاین اینجا از اینجا راحت تر میتونیم ببینیم... هنوز جگد وارد صحنه نشده بود..... یه لحظه مرینت احساس کرد که یه چیزی از رو پاش رد شد
یه موش از روی پای مرینت رد شد و مرینت هم از ترس آدرین رو ب.غ.ل کرد آدرین: 😊😊 نگران نباش مرینت اون فقط یه موشه😊 که موش اومد طرف آدرین.... آدرین: غ.ل.ط کردم🥴🥴 و دوتاشون هم همدیگر رو محکم بغل کردن😂😂( آدرین حالا خوبه خودت میگی که اون فقط یه موشه) که جگد استون وارد صحنه میشه.... جگد: سلام به همگي.... خب ..... وای نگاه کنین مرینت خم اینجاست... مرینت بیا روی صحنه. مرینت که از هیجان و خجالت قرمز شده بود ندونست که چی کار کنه که آدرین گفت: برو دیکه معطل چی هستی؟ و رفت روی صحنه جگد: من این عینک ها رو مدیون این دختر هستم و حتی طرح آلبوم هام... خیلی هاشون رو مرینت برام طراحی کرده. همه مرینت رو تشویق کردن.... خلاصه مرینت هم با جگد استون همراهی کرد و یکی دوتا باهاش آهنگ هم خوانی کرد بعد رفت پیش دوستاش. مرینت: آدلین.... آم یعنی آدرین.... میای با هم بر=قص:یم؟😊 آدرین: حتما😄 و با آدرین از ساعت پنج و نیم تا ساعت نه شب رقصیدن و خیلی بهشون خوش گذشت آدرین: ممنون مرینت خیلی قشنگ می رقصیدی. خیلی بهم خوش گذشت مرینت: نه بابا خواهش می کنم.... من قشنگ رقیصدم؟ تو قشنگ رقصیدی.... يعنی من قشنگ نرقصیدم... تو قشنگ نرقصیدی.... يعنی.... واااییی. هر دوتامون هم خیلی قشنگ رقصیدیم آدرین: آره همینطوره😄 (ببخشید بچه ها نتونستم زیاد از جگد استون بنویسم چون چیزی به ذهنم نرسید امیدوارم تونسته باشم در حدی که ازم خواسته بودید از جگد بنویسم😅)
بعد کنسرت... آدرین: مرینت می خوای تا خونه برسونمت؟ مرینت: وای آره.... يعنی نه ممنون چیه آآآآآآآممممم خود...خودم میرم نمی خوام مراحمت بشم.... يعنی مزاحمت بشم در اون حین قیافه آلیا :😳🤨😐😑 آدرین: این چه حرفیه مراحمی مرینت: باشه و قبول کرد در ماشین.... آدرین: امشب بهم خیلی خوش گذشت مرینت: به منم خیلی خوش گذشت آدرین: بابت امشب ممنون مرینت: چرا من که کاری نکردم.... اوه رسیدیم آدرین: خداحافظ مرینت: خناحخظ یعنی.... خدا حفظ در خانه مرینت....... تیکی: خب؟ انگاری که خیلی بهت خوش گذشته.... مرینت: آره خیلی تیکی: ساعت هنوز ده هستش مرینت: می خوای با هم بازی کنیم؟ تیکی: آره مربنت: پانتومیم چطوره؟ تیکی: عالیه😃😃😃
خب بچه هادیگه این پارت هم تموم پارت بعدی گربه سیاه بر میگرده و قراره لیدی نواری باشه.... تا پارت های بعد خدا نگه دار🥰🥰🥰🥰😍🤩🥰😍😍🥰 راستی لایک و کامنت یادتون نره 😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
من پیشی رو بیشتر دوست دارم
منم😍
آخه عزیزم تیکی به این کوچولویی که ما از دور دستاش رو هم از بدنش تشخیص نمیدیم چطوری پانتمیم بازی کنه آخه
😂 دیگه به پانتومیم علاقه داره😂😅
اول بگم که من تو پارت قبلی فکر میکردم که آدرین اومده پیشش چون گفت هاااااا تو اینجا چیکار میکنی
ولی خوب تو اونو کلا دادی پی کارش و دیگه تو این پارت مرینت نگفت هاااااا
دوم بگم که تو اول این پارت گفتی اون جمله که فیلیکس معجزه گرو پس نده رو نادیده بگیریم پس دیگه قطعی فهمیدم که فیلیکس معجزه گرو پس نمیده
تو بی نظیرییییییییییییی
مرسی عزیز دلم❤❤😻 تو هم بی نظیری آجی خوشگلم😻❤😘
این یک کامنت واسه داستانت
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 واقعا بی نظیره! واقعا!
خخخخخخخیییییییلللللیییی مممممممنننننووووووووووووننننننمممم😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
میگم برای کامنت از این ایموجی استفاده کن:💬
همممم فکر علیی هستش 😃😃😃
مرسیییییی😍😍😍😍😍😍😍
خواهش
سلام صوعیتی ما گروه خواعران صغرا بجز عاخری عستیم😐
اعضای ابله ما:
صغرا
اقدس
کوکب
شوکت
کبرا
شمسی
به فندوم ما احمق میگویند
توهم فالومون کن و احمق شو😐🍊
🤣🤣🤣🤣🤣 حتما😅😂😂😂😂
😂😂😂😂 فالویی😂😂😂
ملسی احمق جان😐
-شمسی
خیلی ممنون احمق عزیزم
-کوکب
خوبه سوتی نداشتش
🤣🤣🤣🤣
🤣🤣🤣😂😂😂