زندگی شگفت انگیز پارت ششم

دوستان کسایی که تا اینجا یادشون نمیاد چی شد پارت ۵ رو بخونن🌸🌸

مرینت اروم چشماش رو باز کرد و دید تو ابه ،و دید یک نفر با دم سبز اون رو به پایین میکشه نتونست داد بزنه چون تو اب بود ،بادقت نگاه کرد دید که اون چقدر شبیه ادرینه!اون یک پری دریایی بود!!مرینت نمی تونست تو اب حرف بزنه،پری در یایی مرینت رو بقل کرد وگفت مرینت!!!!! مرینت صورتش رو دید اون ادرین بود! مرینت نتونست جلوی خودش رو بگیره و گفت ادرین!واب رفت تو دهنش خواست خفه بشه ادرین :وای ببخشید تو ادم هستی من نباید میوردمت زیر اب چییییی! توبال داری!! مرینت داشت خفه میشد ادرین گردنبندی رو در گردن مرینت انداخت و مرینت تبدیل به پری در یایی شد، مرینت چشماش رو باز کرد:ادرین!تو پری دریایی هستی!تو همزاد ادرین بالای اب هستی یا ادرین معمولی بی بال و دم! ادرین :اروم باش مرینت اینجا بادنیای واقعی فرقی نداره من همون ادرین معمولی هستم!و تو باید مرینت الکی باشی!چون مرینت اصلی بال نداره! مرینت :داستان بلندی داره اره من مرینت اصلی هستم

من به پری تبدیل شده بودم !حالا هم که شدم پری دریایی!تو باید ادرین اصلی باشی! ادرین :اره من اصلی هستم! مرینت :ما وارد ازمون چقدر قهرمانی شدیم! ادرین:مگه تو قهرمانی؟ مرینت:مگه تو قهرمانی؟ ادرین : پلگ باعث شد بیام اینجا! مرینت:پلگ؟ ادرین :وای نههههه😣 مرینت:تو کت نواری؟😲😲😲 ادرین:خب راستش اره هیچ دروغی ندارم برای گفتن😢باورم نمیشه دارم بهت میگم!توهم حتما لیدی بباگ هستی؟😲😲😲

مرینت:نه من دختر کفش دوزکی نیستم😫 ادرین:مشخصه که هستی😲 مرینت:اره هستم😓😖 ادرین:😲😲😲😢😢😭😭😫😵😱😱😰😰😵 مرینت:😲😲😖😖😫😫😫😭😭😢😢😢😰😵 مرینت:باورم نمیشه این همه سال تو کت بودی! ادری:تو این همه سال کسی بودی که اصلا فکرش روهم نمیکردم!

همون موقع چند تا کوسه ی خیلی بزرگ به سمتشون حرکت کردن، ادرین مرینت رو بغل کرد و به یه جکی امن بود و تغیر شکل داد مرینت:😱😱😵😵 ادرین:😆😅 مرینت هم تغییر شکل داد ادرین😱😰😵 بعدش باهم کوسه هاروشکست دادن ،ادرین گفت:مرینت یا همون لیدی باگ من خیلی خوشحالم که بالاخره راز هم رو فهمیدیم💟 مرینت:من نمیدونم، ادرین لیدی باگ رو بغل کرد و چشماش پر از اشک بود میخواست بوسه ای به لیدی باگ بزنه که یکدفعه ادرین پری و کاگامی پری سوار قایق از اون بالا مرینت رو صدا میزدند ادرین:مرررررییییینتتتتتتتت کاگامی:مرررررررریننتتتتتتت کجایی؟ ادرین پری دریایی:مرینت اینا کی هستن؟ مرینت:اینها دوستای منن که پری هستن!

ادرین :باید بری بالای اب اونها فکر میکنن که تو مردی! مرینت :نمی تونم بعد از این همه سال که حالا فهمیدم تو کتی ازت دور بشم من حالا دم ماهی دارم!چطور برم بالای اب؟ ادرین:به من اعتماد کن ،قول میدم همچی درست بشه من رو دوباره میبینی ، یه زندگی خیلی خوب رو باهم خواهیم داشت قول میدم! مرینت:اما

ادرین گردنبند رو از تو گردنه مرینت دراورد و اون رو بغل کرد و به بالای اب برد . خودش هم ناپدید شد،کاگامی و ادرین پری اکن رو دیدن ادرین:مرینت! کاگامی :مرینت اونجاست بعد با کمک هم مرینت رو تو قایق گذاشتن مرینت چشماش رو باز کرد فکر کرد دم ماهی داره که دید دوتا پا داره!

کاگامی:مرینت خوبی؟ ادرین :مرینت! مرینت:سریع به دریا نگاه کرد وادرین رودید و براش دست تکون داد ادرین پری:😞😓 کاگامی:😶؟ مرینت:من خوبم ،میخوام برم خونه کاگامی میشه بال هام رو خشک کنی؟ کاگامی :البته😊

بعد از خشک کردن بال ها مرینت با اونها خداحافظی کرد و رفت خونه ، تیکی:مرینت !تو چیکار کردی؟!! مرینت:انتظار داشتی چه دروغی میگفتم!خیلی تابلو بود!باورم نمیشه ادرین کت نواره ،برای دیدنش لحظه شماری میکنم😯 تیکی:این امتحان قهرمانی باعث شد هویت هم رو بفهمید،مرینت قیافت وقتی قهمیدی ادرین کت نواره خیلی خند داره شده بود😂😂

مرینت:خودت بودی خند دار تر میشدی! تیکی:دیدی کت چقدر عزیزه؟😂 مرینت:😐

🌸خب دوستان این داستان تا اینجا تمام میشه لطفا کامنت فراموش نشه 🌸