Miraculous and gravity falls بازگشت به حادثه گذشته پارت۲

کت :خب بانوی من حالا چیکار کنیم مرینت:فعلا نمی دونم .مرینت از تو کیفش یه کاغذ و خودکار در میاره و یه چیزی مینویسه و میده به کت نوار کت:این چیه؟. مرینت: این هویت تمام هولدراست «هولدر همون معجزه اسا دارانه» . کت نوار یهو تبدیل به ادرین میشه پلگ:اه اه اه کمنبرکمنبرمن نه من پنیر میخوام

و ادرین بهش یه پنیر داد. تیکی پلگو کشوند یه طرف و گفت: ببین بیل داره میاد باید D.وM. رو اورد. بریم پیش مرینت. مرینت داشت تو نت دنبال اون نماد ها میگشت که به یه افسانه قدیمی چینی برخورد مرینت:ادرین اینجارو!. گوشی مرینت:«گوشیش خودکاره خودش متن میخونه»

در سال ها قبل شیطانی مثلثی و زرد رنگ دنیا رو نابود کرد تا اینکه مردی خرد مند جواهراتی باستانی ساخت و اسمشو میراکلس نامگذاری کرد و با اون مقابله کرد اما فقط میراکلس لیدی باگ و کت نوار شکستش داد ولی در اخرین روز و لحظه حکمرانیش گفت که

«جاک تمالع کمک اب منکیم دوبان ور راون تک و گاب یدیل هک مدیم لوق و مناوخ یمارف منتشگرب یارب ار یناتساب یورین لتالوسکا یا مدرگ یم رب نم. دره ۱۳ »و به دره ۱۳ رفت و تا الان کسی ندیدتش. تمام خانم چنگ. ادرین و مرینت کپ کرده بودن😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐که

ادرین گفت :اونجارو مای لیدی اون پسره کچله با یه لباس سفید و یه متر حتما بیل تو بدن اونه «اون بلندینه» بلندین با متر بعد ها اونارو به یه بعد دیگه میبره .مرینت و ادرین :اس پات زاد. و تبدبل میشن .از زبان ادرین:افتادیم جلوی یه کلبه ی قدیمی رو کلبه نوشته بود مایستر شک اما کلمه اس افتاده بود و یه پسر با کلاه سفید و ابی اونجا بود

و یه کتاب که روش علامت کاج بود و رو کاجه یه ۴ پسره:منتظرتون بودم دیپر پاینز هستم ادرین و مرینت ادرینت:«ادرین+مرینت»😯😯😯😯😯😯😯😯😯😯😯پسره: بسه برید تو شرط میبندم پلگ پنیر میخواد تو یخچال هست .

کت نوارو لیدی باگ و دیپر میرن داخل کت:تومارو از کجا میشناسی دیپر:بلندین همه چیزو گفت شما ندیدینش همون پسر کچله که لباس سفید داره و یه متر باگ:اون اره .خب بریم پیش هاک ماث.نورو بال های تاریک پایین

«ورد تغیر لباسشو یادم نیست اگه میشه بگید😅😅😅😅»گابریل:اه یبار دیگه هم شکست خوردم ناتانی:نگران نباشید قربان من یه رازو از کتاب پیداکردم یه افسانه . خب این همون افسانس که گفتم واسه مرینت و ادرین. ناتانی:و این جا نوشته که کسی که با اون معامله کنه قدرتی غیر قابل باور به دست میاره. «نکته اون دنیای که بیل روحشو توش گذاشت تا در امان باشه همین دنیاست». گابریل سریع شارژ میشه

و میگه :اون جا نوشته چطور باید پیداش کرد؟.ناتانی:بله اینجا یه ورد احضار نوشته.خب وسایل احضارو میزارن گابریل :نورو بال های تاریک؛ هدرگرب لیب هک رازب هدرگرب لیب هک رازب لتالوسکا یناتساب یورین یا.«خودتون برعکس کنید ببینید چی میشه یا تو کامنتا بگید معنیشو بهتون بگم بگید کدوم مشون» بیپر۵:خب فکر کنم کافیه

خب کامنت نشه فراموش و اگه ۱۰ بازدید خورد پارت سه رو مینویسم و ببخشید تو این قسمت نشد طرح عکس پارت قبل رو پیاده کنم اخه دستم درد گرفت اینهمه واسه اینکه خوب در بیاد هی تستتشو پاک کردم هی نوشتن