
اگه تونستید خودشو بخونید چون خودش یه لول دیگس
کتاب اول الماس پنهان کت رویال یه بچه یتیمه که آقای شرایدن مالک تئاتر رویال اونو جلوی تئاتر پیدا کرده و سرپرستیشو قبول کرده کت از بچگیش توی تئاتر بزرگ شده چهارده سالش بود که پدرو به گروه ارکستشون اضافه شد یه برده ی آفریقایی بود که عین فرشته ها ویولون میزد کت میفهمه که آقای شرایدن یه الماس رو توی تئاتر قایم کرده و شرایدن از کت میخواد که از الماس محافظت کنه اولش کت نمیدونه که اون الماس چیه ولی بعدش میفهمه جانی یا همون کاپیتان اسپار کلر که به خاطر کاریکاتور هاش تحت تعقیبه یک لرد هستش طی اتفاقاتی با فرزندان دوک آون آشنا میشه و اونها خیلی کمکش میکنن ولی تو یه شب ترسناک بیلی کت رو به تله میندازه تا قصد ج.و.ن.ش.و میکنه ولی جانی نجاتش میده کت ب ای خارج کردن جانی از کشور از لیزی یا همون الیزابت تنها دختر دوک و فرانک یا همون فرانسیس پسر دوک مقداری پول میگیره ولی بیلی و دار و دستش اون پولو میدزدن و کت به زندان می افته ولی پدر جانی اونو نجات میده و بعد از آزادی همچی رو برای دوک آون توضیح میدم(ببخشید خیلی خلاصه نویسی بلد نیستم اگه تونستید حتما خود کتابو بخونید)
کتاب دوم کت و کبوتر ها ارباب سابق پدرو اومده! طی یک اتفاقی قبل از اینکه پدرو به استاد الانش فروخته بشه صاحب قبلیش اونو کامل نخریده بود و الان هاکینز (زورم میاد بگم آقا چون خ.ر.ی بیش نیست) میخواد پدرو رو ببره کت و بقیه سعی میکنن که پدرو رو نجات بدن ولی اول از همه هاکینز قصد ج.و.ن کت رو میکنه و کت مجبور میشه که هاکینز رو گاز بگیره . هاکینز شکایت میکنه و چون کت شاهدی نداره که اون داشته و.ی.ک.ش.ت.ت.ش فرار میکنه و فرانک و چارلی هنگیرو دوست فرانک کت رو جای پسر و برادر چارلی جا میزنن که کت توی مدرسه ی اون ها بمونه که دستگیرش نکنن ولی آخرش هاکینز پدرو رو میدزده و میخواد اونو از کشور خارج کنه و ب.ک.ش.د.ش که در لحظه ی آخر و در کشتی کت و همراهانش میرسن و پدرو رو نجات میده ولی هم کت و هم هاکینز دستگیر میشن ولی به لطف دوشش آون همسر دوک یا بلبل بیسترول سابق کت نجات پیدا میکنه و آزادی پدرو رو از هاکینز میگیره
کتاب سوم مخفیگاه دزد ها تئاتر خراب شد! آقای شرایدن با یک نفر مشارکت میکنه که تئاتر را خراب کنند و از نو بسازند ولی از شانس بد کت هم خانواده ی آون به فرانسه میروند هم سید به مسابقات کشتی میرود و هم پدرو با استادش به ایتالیا میرود و کت هیچ جایی را برای اقامت ندارد بدتر از همه اینکه کت با بیلی چون بهش کمک کرده بود که پدرو رو نجات بدن یه قرار داد بسته و این بوده که باید تا آخر تابستون برای من یه جواهر از یه خاندان سلطنتی بیاری وگرنه باید خودت جاشو پر کنی(یعنی😵) ولی خب آقای شرایدن به داد کت می سه و اون. با فرانک به فرانسه میفرسته که کت براش خبر بیاره ولی از بخت بد همون روزی که کت و فرانک میرسند شاه فرار کرده و همهی خارجی هارو دستگیر میکنند البته کت و فرانک جون سالم بدر میبرند ولی خانواده ی آون دستگیر میشوند ولی با کمک رییس پالیس رویال یا رییس دزد ها موسیو ژان_فرانکو تایلند یا جی.اف خودمون هم خانواده ی آون نجات پیدا میکنند و هم کت از فرارش با بیلی خلاص میشود
کتاب چهارم تازیانه ی نه سر سید گم شده! بعد از برگشت از فرانسه کت با خانواده ی آون زندگی میکنه چون لیزی و جانی باهم ازدواج کردن و رفتن آمریکا ولی یه روز خبر میاد که سید بعد از مسابقات گم شده همزمان با اون پسر عموی فرانک آقای دیکسون هم میاد و این احتمالو میدن که سید توسط مامور های سربازگیری گرفته شده و میرم دنبالش ولی تا میرن دنبالش یه حمله صورت میگیره و دیکسون چ.ا.ق.و میخوره و کت و فرانک و پدرو توسط مامور های سربازگیری گرفته میشن و به کشتی منتقل میشوند و مکلین این مرد *** بهشون رحم نمیکنه و حتی فرانک و پدرو رو تحدید میکنه که اگه به ناخدا بگن کت دختره کت رو م.ی.ک.ش.ه بعد از یه سری داستان ها کشتی کنار یه ساحل می ایسته و کت فرار میکنه و سر از قبیله ی سرخپوست ها در میاره مکلین سعی میکنه کت رو بگیره ولی سرخپوست ها کت رو به عنوان یکی از خواهر هاشون میپذیرند تا کت آسیب نبینه ولی در آخر مکلین کت رو گیر میاره و میگه من خودمم ارباب دارم که گفته باید این کارو بکنم و معلوم میشه که دیکسون خیانتکار بوده و خلاصه کت نجات پیدا میکنه و میره آمریکا پیش لیزی و جانی و کت به عنوان مادر خونده ی بچه ی لیزی و جانی انتخاب میشه (یعنی خودم اینجای کتابو خوندم هی میگفتم جانی کی وقت کردی کیییی)
کتاب پنجم قلب سیاه جامایکا هاکینر زهر خودشو میریزه! کت و پدرو توی یه گروه تئاتر پذیرفته میشوند و سفر میکنند ولی جایی که پیاده میشن سیاه پوست ها رو راه نمیدن چون همین طوری شورش در آنجا زیاد هست و متاسفانه دوباره بیلی پیداش میشه ولی این سری به کت کمک میکنه چون پدرو به سرش میزنه و میره جنگ شورشی بین سیاه پوست ها و سفید پوست ها ولی کت دارم میره دنبال پدرو که هاکینز اونو گیر میندازه و اونو خدمتکار خودش میکنه و ازش امضاء میگیره (البته نگران نباشید کت زرنگی میکنه و یه امضای اشتباه میزنه) ولی کت مالاریا میگیره و تحت مراقبته ولی بیلی از اونجا نجاتش میده و میرم دنبال پدرو ولی وقتی رفتم پدرو راضی نمیشه بیاد لندن و اونجا میمونه و کت و بیلی بر میگردن لندن(یادم رفتم بگم که سید توی اون کشتی بود و همشون موقعی که کت پیش سرخپوست ها بوده رفتن پیش لیزی و جانی)
کتاب آخر و ششم زادگاه کت انگار آرامش به کت نیومده! بعد از اینکه کت برمیگرده لندن پیش آقای شرایدن میره و آقای شرایدن یه نامه بهش نشون میده که یک خانم از اسکاتلند به اسم خانم مور یه نامه فرستاده که بیشتر در مورد پول بوده ولی از گذشته ی کت یه سری اطلاعاتی داره خلاصه کت با دوست جدیدش برژیت ارایلی میره اسکاتلند تا بفهمه چه خبره و بعد از سختی ها میفهمه که اسم اصلیش مودی استرینگ بوده و اسم مادرش جسی و خانم مور خاله اش بوده و یه برادر ناتنی (در واقع جفتشون از یه مادرن) داره که پیش دزد ها زندگی میکنه ولی بعد از کلی ماجرا بالاخره با رابی بر میگردن لندن (من تا اینجا اومدم ولی یه نشونی از کت ندادم😐😅 کت موهای حنایی و چشمای سبز و پوست کک و مکی داره بقیه رو هم لازم شد میگم)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی قشنگه💙❤💜من کتابو خوندم❤💜💙
بچهها به تست دستاورد گرفتم هم سر بزنید چون در مورد داستان ها هم گفتم
ممنونم
واو💕🗿
به به🐧🍜
هووم🗿💕